راهنمای خرید

ساخت وبلاگ

داشبورد پروژه به شما بینش استثنایی از وضعیت پروژه شما می دهد. نحوه ایجاد داشبورد مدیریت پروژه خود را در این پست بیاموزید.

آیا دقیقاً می دانید پروژه های شما در حال حاضر چگونه پیش می روند؟ آیا می توانید بگویید کدام کارها با تأخیر مواجه می شوند و کدامیک جلوتر از برنامه هستند؟ کدام یک از منابع شما عقب افتاده است؟ مگر اینکه داشبورد پروژه توانمندی داشته باشید، احتمالاً به همه این سؤالات «نه» پاسخ داده اید.

داشبورد پروژه (یا هر داشبوردی برای آن موضوع) به شما دید بی‌سابقه‌ای در کارتان می‌دهد. به جای جستجو در صفحات گسترده و منوهای فرعی، یک داشبورد به شما کمک می کند مهمترین معیارهای خود را اغلب در زمان واقعی ردیابی کنید.

نتیجه؟ تصمیم گیری سریعتر و بینش بهتر.

ایجاد بهترین داشبورد مدیریتی پروژه آسان نیست. ابتدا باید معیارهای مناسب را شناسایی کنید. سپس باید آنها را به گونه ای ترکیب کنید که دقیق، مرتبط و قابل درک باشد.

در این راهنما به شما نشان خواهم داد که چه چیزی برای ایجاد داشبورد پروژه انجام می شود. شما در مورد اجزای اصلی یک داشبورد موفق، معیارهایی که باید استفاده کنید و چگونه همه چیز را کنار هم قرار دهید، خواهید آموخت

چه چیزی یک داشبورد خوب را می سازد؟

داشبورد چیزی نیست جز مجموعه‌ای از معیارها که به آسانی قابل درک است و عمدتاً بصری است. آن را به عنوان یک گزارش پروژه در نظر بگیرید، اما گزارشی که در زمان واقعی یا در فواصل زمانی ثابت، به طور خودکار به روز می شود.

ابزار اصلی داشبورد این است که داده های مربوطه را از چندین منبع در قالبی دوستانه وارد می کند.

به عنوان مثال، یک داشبورد بازاریابی ممکن است داده های ترافیک را از Google Analytics، داده های رسانه های اجتماعی از HootSuite و داده های PPC را از AdSense وارد کند. از نظر فنی می‌توانید به طور مستقل به همه این داده‌ها دسترسی داشته باشید، اما انجام منظم آن به تلاش زیادی نیاز دارد.

یک داشبورد خوب - و این برای همه چیز از مدیریت پروژه گرفته تا بازاریابی صدق می کند - چند ویژگی مشترک دارد:

1. بصری

ویژگی بارز یک داشبورد خوب، دوستی بصری آن است. داده هایی که در غیر این صورت درک آنها سخت است (مانند جداول عددی طولانی) به نمودارها و نمودارهای خوانا تبدیل می شوند. روندها و حرکات از طریق رنگ ها و حرکت برجسته می شوند.

به عنوان مثال، یک موضوع رایج، استفاده از رنگ قرمز برای برجسته کردن یک قطره و رنگ سبز برای رشد است. این در یک نگاه به کاربر می گوید که آیا یک متریک در حال افزایش است یا پایین.

البته بصری بودن کافی نیست. داشبورد نیز باید قابل اسکن باشد. کاربر باید روندها، تفاوت ها و حرکات را در یک نگاه درک کند. تغییرات ساده مانند استفاده از دو رنگ متضاد برای دو کمیت جداگانه می تواند اسکن را به شدت بهبود بخشد.

2. ارتباط و قابلیت سفارشی سازی

داشبوردی که معیارهایی را ردیابی می کند که هیچ کس به آن اهمیت نمی دهد، داشبوردی است که هدف خود را برآورده نمی کند. بیش از هر چیز، داشبورد شما باید معیارهای مناسب را برای شخص مناسب و در زمان مناسب ردیابی کند.

مشکل، البته، زمانی به وجود می آید که منافع رقیب به تعریف «معیارهای مناسب» می پردازند. اینجاست که تکالیف شما قبل از شروع ساخت داشبورد بسیار مهم می شود. به سادگی وصل کردن تعدادی از APIها به صورت بصری کافی نیست. شما همچنین باید بین همه طرف های ذینفع اجماع ایجاد کنید.

اساساً، داشبورد پروژه شما باید با کاربر مرتبط باشد. همان معیارهایی را که به مدیر پروژه نشان می‌دهید، به مدیرعامل نشان ندهید. داشبوردهای جداگانه برای نقش های مختلف ایجاد کنید.

نمودار گانت روشی مناسب برای نمایش وظایف تکمیل شده و آینده است، اما برای نمایش سود به ازای هر مشتری مفید نیست. در همان زمان، برخی از گزینه های سفارشی سازی را به آنها ارائه دهید. اگر کاربر می‌خواهد به‌جای روزانه به نرخ تکمیل کار ماه به ماه نگاه کند، این گزینه را به او بدهید.

فقط مراقب باشید که گزینه های سفارشی سازی بیش از حد ارائه نکنید - این فقط منجر به سردرگمی می شود.

3. دقت

ناگفته نماند که هر داشبورد مدیریتی که ایجاد می کنید باید دقیق باشد. منابع داده دقیق کمک زیادی به این امر می کند. اگر بتوانید همان داده ها را از چندین منبع جمع آوری کنید (مثلاً داده های ترافیک وب سایت را از Mixpanel و Google Analytics دریافت کنید)، می توانید برخی از خطاهای منبع اندازه گیری را حذف کنید.

مهمتر از آن، داشبورد فقط باید داده ها را بخواند، نه اینکه آنها را تغییر دهد.

4. فرکانس به روز رسانی

یک داشبورد مدیریت خوب به اندازه کافی به روز می شود تا مفید باشد. ممکن است وسوسه شوید که همه معیارها را در زمان واقعی به روز کنید. اما مگر اینکه با حجم عظیمی از داده‌های به‌سرعت در حال تغییر سر و کار داشته باشید، به‌روزرسانی‌های بلادرنگ باعث اتلاف منابع می‌شوند.

در عوض، در نظر بگیرید که داده‌های واقعی چقدر تغییر می‌کنند. در داشبورد پروژه، منابع ممکن است در ساعات کار خود فقط در پایان روز وارد شوند. به روز رسانی این متریک در هر ساعت بی فایده است. در عوض، می‌توانید آن را طوری تنظیم کنید که هر 24 ساعت یکبار به‌روزرسانی شود.

در عین حال، در نظر بگیرید که کاربر نهایی چند وقت یکبار داشبورد را بررسی می کند. اگر قرار است داشبورد فقط یک بار در ماه بازبینی شود، هزینه کنید

راهنمای خرید ...
ما را در سایت راهنمای خرید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرید خدا moridkhoda بازدید : 162 تاريخ : پنجشنبه 26 اسفند 1400 ساعت: 23:23

هنگامی که برنامه ریزی استراتژیک خود را شروع می کنید، تشخیص تفاوت بین اقیانوس قرمز و آبی ممکن است آنطور که رنگ ها نشان می دهند آسان نباشد. با شناسایی آنچه بازار هدف شما نیاز دارد و در حال حاضر ندارد شروع کنید. سپس به این نگاه کنید که سازمان‌های موجود چه کارهایی را به خوبی انجام می‌دهند (یا نه چندان خوب) تا به آن بازار خدمت کنند و تعیین کنید که چگونه می‌توانید متمایز کنید (مثلاً بر اساس قیمت یا مخاطب). از چک لیست بالا به عنوان راهنمای فرآیند استفاده کنید و برای هر نقطه جلسات طوفان فکری داخلی برگزار کنید.

تجربه ClearPoint با استفاده از استراتژی اقیانوس آبی

در اینجا در ClearPoint ما اخیراً از چارچوب برای تجارت خود استفاده کردیم. اینها سؤالات کلی بود که ما به منظور برجسته کردن فرصت های اقیانوس آبی خود بحث کردیم و به آنها پاسخ دادیم.

  • چه کار را خوب انجام می دهیم؟ چرا مشتریان ما را انتخاب می کنند و با ما می مانند؟
  • رقبای ما چه می کنند؟ چرا مشتریان ایده آل ما ممکن است راه حل متفاوتی را انتخاب کنند؟
  • اقیانوس های سرخ کجا هستند؟ کدام ویژگی ها و مزایا را مو به مو با رقبای خود رقابت می کنیم؟
  • اقیانوس آبی ما چیست؟ چه چیزی را به مشتریان خود ارائه می دهیم که هیچ کس دیگری نمی تواند؟

ما آموختیم که در هر ویژگی خاص، رقبای زیادی وجود دارند که راه حل های خوبی ارائه می دهند. اما هیچ شرکت دیگری همه ویژگی های لازم برای گزارش استراتژی را در یک مکان ارائه نمی دهد.

استراتژی اقیانوس آبی شرکت ها را به چالش می کشد تا از مرزهای صنایع خود عبور کنند و چیزی منحصر به فرد با ارزش را به مصرف کنندگان ارائه دهند. با تعریف و دیدن نمونه هایی از استراتژی اقیانوس آبی، سازمان شما می تواند یاد بگیرد که چگونه این مدل برنامه ریزی استراتژیک را اجرا کند و بازار خود را با موفقیت بازسازی کند. هنگامی که بدانید در کجا رقابت می کنید، می توانید اهداف و اقدامات منحصر به فردی را برای پیگیری پیشرفت خود در ترسیم نمودار آن اقیانوس آبی اضافه کنید.

4 مثال از استراتژی اقیانوس آبی

دیدن یعنی باور کردن در اینجا چند سازمان وجود دارد که با موفقیت بازار اقیانوس آبی را تصرف کردند:

نتفلیکس

 در این داستان دیوید در مقابل جالوت، نتفلیکس زمانی وارد صحنه شد که Blockbuster در صدر بازی اجاره ویدیو قرار داشت. نتفلیکس به جای تلاش برای رقابت با غول محبوب صرفاً در انتخاب قیمت یا سرگرمی، بازار را با ایجاد یک نوع کاملاً جدید از خدمات آنلاین اجاره دی وی دی اختراع کرد. از پست پستی به جای فروشگاه های آجر و ملات استفاده می کرد. و مدل پرداخت ماهانه با کارمزد ثابت آن دو مشکل عمده را که بسیاری از مشتریان Blockbuster تجربه کردند را حل کرد: ضرب‌الاجل‌های بازگشت و هزینه تأخیر. مشتریان نتفلیکس می‌توانند یک دی‌وی‌دی را تا زمانی که می‌خواهند، بدون پرداخت هزینه تأخیر نگه دارند. به علاوه، آنها می‌توانند بدون نیاز به ترک خانه، ویدیویی را برای اجاره انتخاب کنند. نتفلیکس از آن زمان با تغییر از دی وی دی به استریم، و سپس با ایجاد نمایش ها و فیلم های خود به نوآوری ادامه داده است. با استفاده از استراتژی اقیانوس آبی، نتفلیکس توانسته است به طور مداوم به فضاهای جدید و غیر قابل رقابت برای جلب تقاضا حرکت کند.

اوبر

 قبل از تاسیس اوبر در سال 2009، مشتریانی که می‌خواستند بدون وسیله نقلیه خود از نقطه A به نقطه B بروند، باید در درجه اول به تاکسی‌ها تکیه می‌کردند تا یک روش حمل‌ونقل خصوصی داشته باشند. اما صنعت تاکسیرانی از زمان پیدایش خود، بیش از یک قرن قبل، کار زیادی در زمینه نوآوری انجام نداده بود. بنیانگذاران Uber به کاستی‌های این صنعت - از جمله گزینه‌های پرداخت محدود، عدم اعتماد مشتری، و عدم ردیابی موقعیت مکانی- پی بردند و تصمیم گرفتند نوع جدیدی از خدمات حمل‌ونقل ایجاد کنند که در فضایی کمی متفاوت رقابت کند. اوبر به جای تلاش برای خرید ناوگان وسایل نقلیه خود، به دنبال رانندگانی بود که مایل به استفاده از خودروهای شخصی خود برای ارائه سفرهای درخواستی از طریق برنامه تلفن همراه بودند. امروزه Uber درآمد سالانه بیش از 11 میلیارد دلار و بیش از 19000 کارمند دارد.

ITunes

 هنگامی که iTunes وارد بازار شد، مشکل صنعت ضبط را در مورد دانلود غیرقانونی موسیقی توسط مصرف‌کنندگان حل کرد و همزمان به تقاضای آهنگ‌های دیجیتال و a la carte پرداخت. «استراتژی اقیانوس آبی iTunes» یک دسته کاملاً جدید از فروش موسیقی ایجاد کرد که به هنرمندان این امکان را می داد که سود ببرند و مصرف کنندگان بتوانند آهنگ های تکی را در مقابل آلبوم های کامل خریداری کنند. ITunes برای سال‌ها بر این فضای بازار تسلط داشته است و تا حد زیادی به رشد موسیقی دیجیتال اعتبار دارد.

متا (فیسبوک قبلی)

در اکتبر سال 2021، مارک زاکربرگ، مدیرعامل فیسبوک اعلام کرد که نام جدید فیس بوک اکنون متا خواهد بود. هنگامی که فیس بوک شروع به کار کرد، در خط مقدم اقیانوس آبی خود قرار داشت که به عنوان شبکه های اجتماعی شناخته می شود. بیش از یک دهه بعد، شبکه های اجتماعی تبدیل به یک اقیانوس سرخ شده است. با تغییر نام، متا می تواند محصولات خود را به چیزی جدید، هیجان انگیز و شکست ناپذیر هدایت کند: "متاورس". در متاورس، زاکربرگ هولوگرام‌ها، واقعیت مجازی و جهان‌های دیجیتال را به تصویر می‌کشد که شبیه دنیای فیزیکی هستند. اگرچه تغییر استراتژی اثبات نشده است، اما واضح است که ایده پرش از اقیانوس قرمز رسانه های اجتماعی به اقیانوس آبی متاورس در این تصمیم نقش داشته است.

استفاده از اقیانوس آبی با مدل برنامه ریزی استراتژیک موجود

به احتمال زیاد، سازمان شما در حال حاضر بر اساس یک مدل برنامه ریزی استراتژیک موجود اجرا می شود. خوشبختانه، استراتژی اقیانوس آبی را می توان با مدل های دیگر جفت کرد. نیازی به جایگزینی حالت فعلی شما ندارد.

در اینجا چند نمونه هستند:

اقیانوس آبی + SWOT

تجزیه و تحلیل SWOT به تعیین مناطقی که سازمان در آن به خوبی عمل می کند و مناطقی که باید بهبود یابد کمک می کند.

با اجرای هر دو چارچوب با هم، می توانید تشخیص دهید که چگونه سازمان شما می تواند در آینده رشد کند.

اقیانوس آبی + کارت امتیازی متوازن

کارت امتیازی متوازن (BSC) چارچوبی است که برای ردیابی و مدیریت استراتژی یک سازمان استفاده می شود.

با اجرای هر دو چارچوب با هم، می‌توانید بازارهای بی‌رقیب (اقیانوس‌های آبی) را بیابید و مسیر را برای رسیدن به آنجا ترسیم کنید.

به استراتژی اقیانوس آبی به عنوان راهی برای باز کردن فرصت ها و بازارها برای یک سازمان جدید یا سازمانی موجود که به دنبال رشد است فکر کنید. مدل گزارش استراتژی فعلی شما به اجرای ایده های اقیانوس آبی کمک می کند.

راهنمای خرید ...
ما را در سایت راهنمای خرید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرید خدا moridkhoda بازدید : 209 تاريخ : چهارشنبه 25 اسفند 1400 ساعت: 21:27

چان کیم و رنه موبورن اصطلاحات اقیانوس های قرمز و آبی را برای نشان دادن جهان بازار ابداع کردند. اقیانوس‌های سرخ همه صنایعی هستند که امروزه وجود دارند - فضای بازار شناخته شده، جایی که مرزهای صنعت مشخص شده‌اند و شرکت‌ها سعی می‌کنند از رقبای خود پیشی بگیرند تا سهم بیشتری از بازار موجود را به خود اختصاص دهند. رقابت Cutthroat اقیانوس را قرمز خونی می کند. از این رو، اصطلاح اقیانوس‌های «قرمز» به کار می‌رود.

اقیانوس‌های آبی نشان‌دهنده تمام صنایعی هستند که امروزه وجود ندارند - فضای بازار ناشناخته، کشف‌نشده و آلوده به رقابت. مانند اقیانوس «آبی»، از نظر فرصت و رشد سودآور، وسیع، عمیق و قدرتمند است.

نمودار زیر ویژگی های متمایز رقابت در اقیانوس های قرمز (استراتژی اقیانوس سرخ) در مقابل ایجاد اقیانوس آبی (استراتژی اقیانوس آبی) را خلاصه می کند.

استراتژی اقیانوس سرخ

  • در فضای بازار موجود رقابت کنید
  • رقابت را شکست دهید
  • از تقاضای موجود بهره برداری کنید
  • مبادله ارزش و هزینه را انجام دهید
  • کل سیستم فعالیت های یک شرکت را با انتخاب استراتژیک آن یعنی تمایز یا هزینه کم تراز کنید

استراتژی اقیانوس آبی

  • فضای بازار بدون رقابت ایجاد کنید
  • رقابت را بی ربط کنید
  • تقاضای جدید ایجاد و جذب کنید
  • مبادله ارزش و هزینه را بشکنید
  • کل سیستم فعالیت های یک شرکت را به دنبال تمایز و هزینه کم تراز کنید

تفاوت های اساسی بین استراتژی اقیانوس قرمز و استراتژی اقیانوس آبی

برای حفظ خود در بازار، استراتژیست های اقیانوس سرخ بر روی ایجاد مزیت نسبت به رقبا تمرکز می کنند، معمولاً با ارزیابی آنچه رقبا انجام می دهند و تلاش برای انجام بهتر آن. در اینجا، تصاحب سهم بیشتری از یک بازار محدود به عنوان یک بازی حاصل جمع صفر در نظر گرفته می شود که در آن سود یک شرکت با ضرر شرکت دیگر حاصل می شود. آنها بر تقسیم اقیانوس سرخ تمرکز می کنند، جایی که رشد به طور فزاینده ای محدود می شود. چنین تفکر استراتژیک باعث می شود که شرکت ها صنایع را به صنایع جذاب و غیرجذاب تقسیم کنند و بر این اساس تصمیم بگیرند که وارد شوند یا نه.

استراتژیست های اقیانوس آبی تشخیص می دهند که مرزهای بازار فقط در ذهن مدیران وجود دارد و آنها اجازه نمی دهند ساختارهای موجود بازار تفکر آنها را محدود کند. برای آنها، تقاضای اضافی وجود دارد، تا حد زیادی استفاده نشده است. اصل مشکل نحوه ایجاد آن است. این به نوبه خود مستلزم تغییر توجه از عرضه به تقاضا، از تمرکز بر رقابت به تمرکز بر ایجاد ارزش نوآورانه برای باز کردن تقاضای جدید است. این امر از طریق پیگیری همزمان تمایز و هزینه کم به دست می آید.

تحت استراتژی اقیانوس آبی، به ندرت یک صنعت جذاب یا غیرجذاب به خودی خود وجود دارد، زیرا سطح جذابیت صنعت را می توان از طریق تلاش های وجدانی شرکت ها تغییر داد. همانطور که ساختار بازار با شکستن مبادله ارزش و هزینه تغییر می کند، قوانین بازی نیز تغییر می کند. بنابراین رقابت در بازی قدیمی بی ربط تلقی می شود. با گسترش سمت تقاضای اقتصاد، ثروت جدیدی ایجاد می شود. بنابراین، چنین استراتژی به شرکت ها این امکان را می دهد که تا حد زیادی یک بازی با مجموع غیر صفر، با احتمال پرداخت بالا، انجام دهند.

راهنمای خرید ...
ما را در سایت راهنمای خرید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرید خدا moridkhoda بازدید : 176 تاريخ : چهارشنبه 25 اسفند 1400 ساعت: 21:05

داشبورد هوش تجاری یا داشبورد BI، ابزاری برای تجسم و تجزیه و تحلیل داده ها است که وضعیت شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) و سایر معیارهای مهم تجاری و نقاط داده یک سازمان، بخش، تیم یا فرآیند را در یک صفحه نمایش می دهد. داشبوردها جزء لاینفک اکثر پلتفرم های نرم افزار BI هستند و به طور گسترده برای ارائه اطلاعات تحلیلی به مدیران تجاری و کارگران استفاده می شوند.

داشبوردهای BI که گاهی اوقات به عنوان داشبوردهای تجاری و داشبوردهای داده نیز شناخته می‌شوند، معمولاً حاوی تجسم‌های داده‌های متعددی هستند تا به کاربران تجاری دیدگاهی ترکیبی از KPIها و روندها برای تصمیم‌گیری عملیاتی و برنامه‌ریزی استراتژیک ارائه دهند. آنها تعاملی تر از گزارش های ایستا هستند و معمولاً کاربران را قادر می سازند تا برای تجزیه و تحلیل بیشتر به داده هایی که زیربنای نمودارها و گرافیک ها هستند دسترسی داشته باشند. در برخی موارد، داشبوردها توسط اعضای یک تیم BI طراحی می شوند. در برخی دیگر، آنها توسط تحلیلگران تجاری و سایر کاربران ابزارهای سلف سرویس BI ایجاد می شوند.

ویژگی ها و نحوه طراحی داشبورد مدیریتی

علاوه بر پشتیبانی از تعامل، ویژگی‌های ضروری نرم‌افزار داشبورد BI مدرن شامل یک رابط قابل تنظیم، قالب‌های داشبورد برای تسریع فرآیند طراحی و توانایی استخراج داده‌های تاریخی و بلادرنگ است. ابزارهای داشبورد همچنین کتابخانه‌هایی از ویجت‌ها، نمادها و تصاویر را ارائه می‌کنند که می‌توانند به داشبورد اضافه شوند تا عملکردها را خودکار کنند و قابلیت استفاده و جذابیت بصری را بهبود بخشند، همچنین برگه‌ها، منوهای کشویی و سایر ویژگی‌های ناوبری.

اجزای اصلی داشبوردهای طراحی شده شامل موارد زیر است:

اتصال به منابع داده بسته به داده‌هایی که کاربران باید ببینند، داشبوردهای BI را می‌توان به انبارهای داده، مارت‌های داده و دریاچه‌های داده - رایج‌ترین فروشگاه‌های داده‌های تحلیلی - یا به سیستم‌های عملیاتی، تجهیزات صنعتی و فیدهای داده‌های خارجی برای اطلاعات بیشتر متصل کرد. -اطلاعات تاریخ

راهنمای نهایی برای هوش تجاری در سازمان

تجسم داده ها داشبوردها را می‌توان با انواع مختلف تجسم داده‌ها پیکربندی کرد تا معیارهای عملکرد، آمار و اطلاعات دیگر را نشان دهد. تجسم‌های پشتیبانی‌شده از نمودارهای خطی و میله‌ای اصلی تا گرافیک‌های دقیق‌تر، مانند نمودارهای حباب، نقشه‌های حرارتی و نمودارهای پراکنده را شامل می‌شود.

جداول داده ها داشبوردهای BI همچنین ممکن است جداول داده هایی را در خود جای دهند که نگاهی اجمالی به مقادیر داده مربوطه ارائه می دهند. داده‌های جدولی اغلب شامل کدگذاری رنگی یا سایر روش‌های گرافیکی برای برجسته کردن اطلاعات خاص هستند - به عنوان مثال، کاهش فروش یا ضرر مالی.

قابلیت های حفاری

 این ویژگی به کاربران امکان می دهد با کلیک بر روی تصویرسازی داده ها اطلاعات بیشتری به دست آورند یا به داده های دقیق نگاه کنند و تجزیه و تحلیل کنند. انجام این کار آنها را به تصویرسازی‌ها یا جداول داده‌های اضافی می‌برد، که اغلب به صورت سلسله مراتبی مرتب شده‌اند تا افراد بتوانند در صورت تمایل چندین سطح را بررسی کنند.

فیلترهای داده یکی دیگر از ویژگی‌های تعاملی، فیلترها، کاربران را قادر می‌سازد تا محدوده‌های تاریخ و زمان، تنظیمات جغرافیایی و سایر پارامترها را در تجسم داده‌ها سفارشی کنند تا نمای متمرکزتری از اطلاعات ارائه شده داشته باشند.

جعبه های متن و نکات ابزار

 داشبوردها اغلب شامل جعبه‌های متنی مستقل و نکات ابزار اطلاعاتی پاپ‌آپ هستند که داده‌های در حال تجسم را توضیح می‌دهند یا اطلاعات و زمینه‌های اضافی درباره نتایج تجزیه و تحلیل ارائه می‌دهند.

این طراحی داشبورد معیارهایی مانند هزینه سوخت و خودرو، روند تصادفات و موارد دیگر را نشان می‌دهد. ARI

داشبوردهای BI شاخص‌های کلیدی عملکرد و نقاط داده مختلف را نمایش می‌دهند - در این مثال، مجموعه‌ای از معیارهای مدیریت ناوگان.

مزایا و محدودیت های داشبورد BI

داشبورد هوش تجاری به طور فزاینده ای به عنوان ابزارهای حیاتی در نظر گرفته می شوند تا به شرکت ها کمک کنند تا بینش های تجاری با ارزشی را از انبارهای رو به رشد داده های خود به دست آورند، از جمله مجموعه هایی از داده های بزرگ که اغلب داده های ساختار یافته را که معمولاً در برنامه های BI استفاده می شود با فرم های داده های بدون ساختار و نیمه ساختار یافته ترکیب می کنند. داشبوردهایی که به خوبی طراحی شده اند مزایای تجاری مختلفی را ارائه می دهند. به عنوان مثال، آنها:

  • امکان تصمیم گیری آگاهانه و برنامه ریزی استراتژیک توسط مدیران کسب و کار.
  • داده‌های فشرده و معیارهای تجزیه و تحلیل تجاری را برای کاربرانی که تحلیلگران ماهری نیستند به راحتی قابل درک کنید.
  • به شناسایی روندهای کسب و کار کمک می کند تا سازمان بتواند برای سرمایه گذاری از فرصت ها و رسیدگی به مشکلات اقدام کند.
  • تسهیل استقرار و استفاده از برنامه های کاربردی سلف سرویس BI توسط تحلیلگران تجاری، مدیران و کارگران؛
  • از طریق افزایش اشتراک گذاری اطلاعات، از تجزیه و تحلیل داده ها و فرآیندهای تصمیم گیری مشارکتی بیشتر پشتیبانی کنید. و
  • امکان تجسم داده های متعدد را برای قابل فهم تر و مفیدتر کردن داده ها فراهم می کند.
  • اما داشبوردها هم برای تیم های BI و هم برای کاربران تجاری چالش هایی ایجاد می کنند. معایب احتمالی B داشبوردهای I لزوماً از طراحی نرم افزار ناشی نمی شوند، بلکه بیشتر از نحوه استفاده از داشبوردها و هزینه ایجاد، پیاده سازی و نگهداری آنها ناشی می شوند. در بسیاری از شرکت ها، متخصصان BI و IT هنوز داشبوردها را برای کاربران طراحی و به روز می کنند و همچنین مسئول مستندسازی داشبوردها و ردیابی استفاده از آنها هستند.

چالش های دیگری که سازمان ها در ساخت داشبوردهای موثر با آن مواجه هستند عبارتند از:

  • طراحی داشبورد بسیار زرق و برق دار یا به هم ریخته که استفاده از داشبورد را سخت می کند.
  • جاسازی اطلاعات بصری بیش از حد و محدود نکردن داده های خام مرتبط به آنچه مورد نیاز است.
  • ارائه زمینه برای روشن کردن چگونگی ارتباط KPI و سایر داده‌ها برای کاربران نهایی؛
  • مشکل در ایجاد مسیرهای مته به پایین برای آب کردن داده های زیربنایی معیارهای سطح. و
  • ارائه نادرست داده ها در داشبورد یا حذف داده های مربوطه، منجر به تجزیه و تحلیل نادرست می شود.

بهترین شیوه های طراحی داشبورد BI

یک طراحی داشبورد مدیریتی خوب، بینش‌های کسب‌وکار را که از داده‌ها به دست می‌آیند، به‌گونه‌ای ارائه می‌کند که به راحتی قابل درک باشد. در یک داشبورد با طراحی خوب، اجزای مختلف به طور یکپارچه با یکدیگر ترکیب می‌شوند تا نماهایی از داده‌ها را ارائه دهند که به کاربران نهایی اطلاعات عملی برای تصمیم‌گیری و وظایف عملیاتی می‌دهد، در حالی که به آنها اجازه می‌دهد در صورت نیاز، داده‌های دانه‌دار بیشتری را مشاهده کنند.

به طور کلی، بهترین شیوه های طراحی داشبورد:

  • مشارکت کاربران نهایی در فرآیند طراحی داشبورد BI؛
  • اصلاح طرح ها در حین توسعه با استفاده از رویکرد تکراری.
  • دقیقاً داده هایی را که کاربران مورد نظر نیاز به ردیابی دارند، شناسایی کنید.
  • امکان سفارشی سازی داشبوردها توسط بخش های مختلف یک شرکت
  • در حجم اطلاعات ارائه شده به کاربران زیاده روی نکنید.
  • داده های موجود در داشبوردهای BI را به روز و به روز نگه دارید.
  • شامل در نظر گرفتن مسائل مربوط به UX، با آزمایش اولیه برای شناسایی هرگونه مشکل.

برخی از مشاوران توصیه می کنند که تیم های BI و تجزیه و تحلیل روشی مشابه چرخه عمر توسعه نرم افزار برای طراحی داشبورد اتخاذ کنند. انجام این کار مراحل مدیریت پروژه را در طراحی داشبورد BI رسمی می کند، از شناسایی نیازمندی های تجاری برای داشبورد گرفته تا ارزیابی کیفیت داده ها، ایجاد و آزمایش طرح های اولیه، اصلاح آنها در صورت نیاز و مستندسازی داشبوردهای تمام شده.

نمونه های داشبورد BI و موارد استفاده

سازمان‌ها انواع داشبوردهای عملیاتی و تحلیلی را برای حمایت از تصمیم‌گیری در سطح سازمانی و در بخش‌های جداگانه مستقر می‌کنند. در اینجا نمونه‌هایی از انواع رایج داشبوردهای BI که برای عملکردهای مختلف طراحی شده‌اند، همراه با توضیحاتی درباره مواردی که شامل و نحوه استفاده از آن‌ها می‌شوند، آورده شده است.

داشبوردهای فروش و بازاریابی

این داشبوردها به طور گسترده توسط مدیران شرکت ها، مدیران تجاری و تیم های فروش و بازاریابی استفاده می شود. داشبورد فروش شامل داده‌های مربوط به فروش محصول یا خرده‌فروشی، هزینه عملیات فروش و سایر شاخص‌های کلیدی عملکرد است که به کاربران امکان می‌دهد پیشرفت را در برابر اهداف فروش ردیابی کنند و نقاط مشکل بالقوه را شناسایی کنند. به طور مشابه، داشبورد بازاریابی حاوی داده‌هایی در مورد هزینه‌ها، نرخ پاسخ، تولید سرنخ و سایر معیارهای بازاریابی است.

راهنمای خرید ...
ما را در سایت راهنمای خرید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرید خدا moridkhoda بازدید : 148 تاريخ : چهارشنبه 25 اسفند 1400 ساعت: 2:22

تفکر استراتژیک یکی از آن اصطلاحات تجاری است که می تواند ما را منجمد کند. تفکر استراتژیک چیست؟ چرا ما به اون احتیاج داریم؟ و مهمتر از همه، چگونه این کار را انجام دهیم؟

اینها برخی از سوالاتی است که هر زن، همکار پیپا ایزبل در وبینار ماه ژانویه ما به آنها پاسخ داد چگونه یک متفکر استراتژیک تر شویم. در اینجا مواد غذایی کلیدی وجود دارد.

1. «چی؟» را از «چطور؟» جدا کنید

پیپا می گوید: «در قلب خود، استراتژی واقعاً ساده است. «استراتژي ها انتخاب هاي جهت دار اصلي هستند. تاکتیک ها اقدامات خاصی هستند که شما برای اجرای آن انتخاب ها انجام خواهید داد." بنابراین می‌توانیم در مورد استراتژی به عنوان «چه چیزی» و تاکتیک‌ها را به عنوان «چگونه» در نظر بگیریم. جایی که پیچیده‌تر می‌شود این است که تبدیل شدن به یک متفکر استراتژیک مستلزم آن است که یک رهبر از یک مجموعه از رفتارها فاصله بگیرد و مهارت‌های جدیدی را توسعه دهد - در واقع، انتقال از تاکتیک‌دان به استراتژیست در اصطلاح رهبری به عنوان یکی از هفت «تغییر لرزه‌ای» توصیف می‌شود.

2. مبارزه؟ تو تنها نیستی

تاکتیکیست ها به جزئیات و نتایج آنها توجه دارند. آنها "انجام دهنده" هستند. در مقابل، استراتژیست ها، تصویر بزرگ را هم آنطور که الان هست و هم آنطور که می تواند باشد درک می کنند. آنها باید در جریان روندها و محرک های بازار باشند، مشکلات را از منظرهای مختلف ببینند و شهودی برای آنچه مهم هستند و چه چیزهایی که اهمیت ندارند ایجاد کنند. اگر تا به حال در گیرنده یک میکرومدیری بوده اید، ممکن است آن ها با این ایده دست کشیدن دست و پنجه نرم کنند. در واقعیت، مشاغل کمی نیاز به استراتژی یا تاکتیک خالص دارند. انجام‌کنندگان باید هدف بزرگ‌تر را درک کنند و هدف‌گذاران باید تأثیر آن بر انجام‌کنندگان را درک کنند. بنابراین برای درست کردن این موضوع، باید توانایی انعطاف بین دو نقش را ایجاد کنید. این به "تغییر سطح" معروف است.

3. در هر سطحی که هستید می توانید برای یک متفکر استراتژیک آماده شوید

تفکر استراتژیک صرفاً در حوزه رهبران نیست. این مهارتی است که می توانید در هر سن و مرحله ای توسعه دهید. اما اغلب یک قطع ارتباط وجود دارد، به طوری که 22٪ از اعضای شبکه هر زن احساس می کنند که نمی توانند در سطح خود استراتژیک باشند. استراتژیست ها باید به خوبی آگاه باشند و به خوبی شبکه شده باشند - دارایی هایی که هر کسی می تواند پرورش دهد. کنجکاو باشید، رسانه های تجاری را بخوانید، رقبای سازمان و واکنش صنعت به اطلاعیه های آنها را تماشا کنید. و مهمتر از همه، ایجاد ارتباطات خوب.

4. استراتژی همیشه با یک مشکل شروع می شود

به همین دلیل است که اولین هدف در فرآیند استراتژیک این است که دقیقاً مشخص کنید که چه مشکلی را به عنوان یک فرد، یک تیم یا یک سازمان می‌خواهید حل کنید. تا زمانی که دقیقاً ندانید مشکل چیست، نمی توانید معتبرترین راه حل را شناسایی کنید. «بنابراین اغلب در سازمان‌ها ما تحت فشار قرار می‌گیریم تا یک مشکل را خیلی سریع حل کنیم. همه به دنبال پاسخ سریع هستند تا بتوانیم ادامه دهیم. پیپا ایزبل می‌گوید، اما اغلب چیزی که به آن می‌روید، رفع مشکل بعدی است. "رفع سریع اغلب چسباندن گچ است که ممکن است یک بحران فوری را حل کند، اما کسب و کار را ادامه نمی دهد."

5. آیا این باعث می شود قایق سریعتر حرکت کند؟

یک تیم قایقرانی المپیک به دنبال کسب طلا در بازی های بعدی است؟ آنها بارها و بارها از خود می پرسیدند که چه کاری می توانند انجام دهند تا برنده شوند و در نهایت به یک چیز ساده خلاصه شد: آنها باید قایق خود را سریعتر از هر قایق دیگری حرکت می دادند. هنگامی که آنها این را به وضوح تعریف کردند، می‌توانستند به طور انحصاری روی هر چیزی و هر کاری که می‌توانستند برای سریع‌تر کردن قایق انجام دهند، از شکل قایق گرفته تا پاروهای آن و سطوح قدرت پاروزنان تمرکز کنند. همه چیز دیگر جنبه جانبی پیدا کرد. مشکلات در دنیای کسب و کار به ندرت تا این حد واضح هستند، اما این داستان یادآور خوبی است که تنها زمانی که شما یک "چه چیزی" شفاف داشته باشید، می توانید کارآمد عمل کنید.

6. استراتژی خود را تا درجه N ام تجزیه و تحلیل کنید

پس فکر می کنید استراتژی خود را مشخص کرده اید؟ اکنون باید از ضد گلوله بودن آن اطمینان حاصل کنید. آیا امکان پذیر است؟ آیا شما و تیمتان واقعاً می توانید آن را تحویل دهید؟ تمام منابعی را که برای به دست آوردن آن نیاز دارید در نظر بگیرید و مشخص کنید که آیا در دسترس هستند یا خیر. آیا واقعاً تأثیر لازم برای حل مشکلی را که شروع به رفع آن کرده اید، خواهد داشت؟ آیا می توان آن را به موقع تحویل داد؟

7. برنده شدن قلب ها و ذهن ها

اگر رهبران آن نتوانند به طور مؤثر با افرادی که آن را اجرا می کنند ارتباط برقرار کنند، حتی استراتژی های محکم نیز می توانند شکست بخورند. برای اینکه چرا این بهترین گزینه است، باید شواهد واضحی ارائه دهید. شما باید نشان دهید که ایده های دیگری را بررسی کرده اید و دیدگاه های متعددی را در نظر گرفته اید. به یاد داشته باشید که شما با انسان‌ها صحبت می‌کنید و آنها احتمالاً بیشتر با داستان‌های واقعی تعامل مثبت دارند تا داده‌های خالص. در نهایت، باید مشخص کنید که چه چیزی برای آنها وجود دارد، و چرا آنها باید بخواهند در این سفر به شما بپیوندند.

راهنمای خرید ...
ما را در سایت راهنمای خرید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرید خدا moridkhoda بازدید : 188 تاريخ : چهارشنبه 25 اسفند 1400 ساعت: 1:07

امروزه اکثر شرکت ها بازاریابی دیجیتالی را انجام می دهند که چندین سال پیش رایج نبود. تنها یک کلیک فاصله با اطلاعات باعث محبوبیت این استراتژی می شود.

موارد زیر قابل اعمال است:

  • بازاریابی ورودی، برای جذب و تبدیل مشتریان به صورت ارگانیک از طریق محتوای مفید استفاده می شود
  • ارسال پستی که در آن می توان ارتباطات بخش بندی شده را برقرار کرد
  • شبکه های اجتماعی برای ارتباط پست های شما با مشتریان
  • موتورهای جستجوی وب برای نشان دادن نام تجاری در اولین گزینه ها، در میان دیگران

با نوع استراتژی های ذکر شده می توانید تجسم کنید که به چه اهدافی می خواهید برسید و چه نتایجی را می خواهید در کوتاه مدت برای شرکت خود به ارمغان بیاورید.

استراتژی بازاریابی چیست؟ تعریف و مثال

استراتژی بازاریابی تمام اهداف و مقاصد بازاریابی یک شرکت است که در یک برنامه جامع واحد ترکیب شده اند. مدیران تجاری یک استراتژی بازاریابی موفق را از تحقیقات بازار ترسیم می کنند. آنها همچنین روی ترکیب مناسب محصول تمرکز می کنند تا بتوانند بیشترین سود را ببرند.

به زبان ساده؛ استراتژی بازاریابی یک استراتژی است که برای تبلیغ یک کالا یا خدمات و کسب سود طراحی شده است. در این زمینه، کلمه "خوب" به معنای "محصول" است.

یک استراتژی بازاریابی خوب به شرکت ها کمک می کند تا بهترین مشتریان خود را شناسایی کنند. همچنین به آنها کمک می کند تا نیازهای مصرف کنندگان را درک کنند. با یک استراتژی خوب می توان موثرترین روش های بازاریابی را پیاده سازی کرد. برای مثال، یک طرح خوب بازاریابی املاک و مستغلات به مشارکت گسترده جامعه و شبکه شخصی نیاز دارد.

برای گسترش دانش خود و گسترش دامنه استراتژی هایی که می توانید اجرا کنید، باید در مورد بازاریابی CPA، بازاریابی دیجیتال، بازاریابی دهان به دهان و بازاریابی رابطه مند بیاموزید.

استراتژی بازاریابی بلند مدت است

استوارت دانلوپ، بنیانگذار LinkBuilder.io، می‌گوید که استراتژی‌های بازاریابی، رویکردهای بلندمدت و آینده‌نگر برای برنامه‌ریزی هستند. هدف اساسی آنها دستیابی به مزیت رقابتی است.

زمانی که یک شرکت در ارائه یک محصول یا خدمات نسبت به رقیب یا رقبا برتری داشته باشد، دارای مزیت رقابتی است. برای مثال مرسدس مزیت رقابتی نسبت به دیگر خودروسازان لوکس دارد زیرا خودروهایش ارزش خود را حفظ می کنند.

مرسدس این مزیت رقابتی را یک شبه یا به دلیل خوش شانسی به دست نیاورد. این بخشی از استراتژی بلند مدت شرکت بود. به طور خاص، بخشی از استراتژی بازاریابی آن است.

یک استراتژی بازاریابی دارای جزئیاتی است که می خواهید به کجا برسید. یک طرح بازاریابی توضیح می دهد که چگونه می خواهید به آنجا برسید.

استراتژی بازاریابی در مقابل طرح بازاریابی

بسیاری از مردم این دو اصطلاح را به جای هم استفاده می کنند، اما معانی آنها کاملاً متفاوت است. این شامل توضیح اهدافی است که یک شرکت باید با تلاش های بازاریابی خود به آن دست یابد. اهداف تجاری یک شرکت، استراتژی آن را شکل می دهد.

اهداف تجاری و استراتژی بازاریابی هر کسب و کاری باید دست به دست هم بدهند.

برنامه ی بازاریابی

طرح بازاریابی یک کسب و کار چگونگی دستیابی به اهداف بازاریابی خود را توصیف می کند. TheBalancesmb.com در مورد برنامه بازاریابی یک شرکت موارد زیر را می گوید:

"این کاربرد استراتژی شما است - نقشه راهی که شما را از یک نقطه به نقطه دیگر راهنمایی می کند."

بنابراین، در بازاریابی، استراتژی "چه" را توصیف می کند در حالی که برنامه "چگونه" را توصیف می کند. متأسفانه، بسیاری از مردم سعی می کنند به "چگونه" دست یابند بدون اینکه ابتدا تعیین کنند "چی" چیست. ابتدا باید «چه چیزی» را می خواهید به دست آورید، تعیین کنید و سپس «چگونه» آن را انجام دهید. به عبارت دیگر، استراتژی بازاریابی شما باید مقدم بر برنامه بازاریابی شما باشد.

قبل از اینکه تصمیم بگیرم مثلاً پیاده یا سواره سفر کنم، باید مشخص کنم که کجا می خواهم بروم.

تعیین سطوح مخارج بازاریابی

به منظور تدوین برنامه بازاریابی، ابتدا باید استراتژی بازاریابی را برای اهداف بلندمدت شرکت انتخاب کرد. برای این کار می‌توانید با ایجاد اهداف هوشمند، انجام تجزیه و تحلیل SWOT یا تجزیه و تحلیل FAB، از جمله روش‌های دیگر برای ساختاربندی خوب آنچه می‌خواهید انجام دهید، چگونه باید آن را انجام دهید و چه نتایجی می‌توانید به دست آورید، همراه باشید.

برخی از استراتژی های سنتی که امروزه هنوز به طور گسترده توسط سازمان ها استفاده می شود. با این حال، جهان در حال توسعه مداوم رسانه‌ای است، بنابراین شرکت‌ها نیز فشار را برای استفاده از انواع دیگر استراتژی‌های بازاریابی برای بقا و تغییر فرآیندهای تغییر احساس می‌کنند، به همین دلیل است که استراتژی‌های بازاریابی دیجیتال اهمیت دارد.

شرکت باید خود را با تغییرات توسعه فناوری، کانال های ارتباطی، ذهنیت مشتری و فرآیندهای مختلف که دنیای امروز به شدت در حال حرکت است، وفق دهد. همه سازمان ها استراتژی های بازار را به یک شکل اجرا نمی کنند. همانطور که تنوع افراد وجود دارد، برندها نیز تنوع دارند و هر کدام ترجیحات و نیازهای خاصی دارند. استراتژی هایی را انتخاب کنید که برای شما مناسب است و شما را به سمت مخاطب مناسب می برد.

نحوه ایجاد استراتژی های بازاریابی

NIBUSINESSINFO.CO.UK می گوید که چهار عنصر کلیدی برای ایجاد یک استراتژی بسیار مهم هستند. در زیر لیستی از آن عناصر با توضیحی در مورد آنچه که شامل می شوند آورده شده است:

تقسیم بندی

مشتریان فعلی و بالقوه یک شرکت در بخش ها یا گروه های خاصی قرار می گیرند. شما باید آنها را بر اساس نیازهایشان مشخص کنید.

شما می توانید این گروه ها و نیازهای آنها را از طریق گزارش های بازار و تحقیقات بازار شناسایی کنید. به محض اینکه بدانید آنها چه هستند، باید به طور مؤثرتری نسبت به رقبای خود به آن نیازها رسیدگی کنید. همچنین باید به انتظارات مصرف کنندگان توجه کنید.

هدف گذاری و موقعیت یابی

شما باید بخش هایی از بازار را هدف قرار دهید که بیشترین سود را برای کسب و کار شما نشان می دهند. آنچه محصول یا خدمات شما ارائه می دهد باید مطابق با نیازها و انتظارات بازار هدفی باشد که انتخاب کرده اید.

استراتژی بازاریابی شما باید از نقاط قوت شما نهایت استفاده را ببرد. mhttps://marketbusinessnews.com/financial-glossary/what-are-marketing-tactics-definition-and-examples/ust همچنین نیازها را برآورده می کند و انتظارات بخش هدف شما را برآورده می کند.

تاکتیک های تبلیغاتی

وقتی استراتژی بازاریابی خود را طراحی کردید، باید تصمیم بگیرید که چگونه مطمئن شوید بخش هدف شما از محصول یا خدمات شما اطلاع دارد. همچنین باید به آنها بگویید چرا و چگونه محصول شما می تواند نیازهای آنها را برآورده کند.

شما می توانید این کار را از طریق تبلیغات، کمپین های روابط عمومی، نمایشگاه ها و بازاریابی اینترنتی انجام دهید. بازاریابی اینترنتی یعنی همان بازاریابی دیجیتال، یعنی بازاریابی آنلاین.

نظارت، ارزیابی و ارزیابی

شما باید استراتژی خود را نظارت و ارزیابی یا ارزیابی کنید. مهم است. متأسفانه بسیاری از افراد در تجارت از این بخش صرف نظر می کنند.

نظارت و ارزیابی به شرکت ها کمک می کند تا ببینند استراتژی آنها چقدر خوب عمل می کند. همچنین به آنها کمک می کند تا یک استراتژی بازاریابی آینده را طراحی کنند. به عبارت دیگر، فواید کوتاه مدت و بلند مدت دارد.

نتیجه

استراتژی بازاریابی نوعی استراتژی است که با آن هر واحد تجاری برای دستیابی به اهداف بازاریابی خود از طریق:

  • انتخاب بازار هدفی که می خواهید به آن برسید
  • تعریف موقعیتی که شما سعی خواهید کرد در ذهن مشتریان هدف خود به دست آورید
  • انتخاب ترکیب یا ترکیب بازاریابی (محصول، توزیع، قیمت و تبلیغات) که با آن قصد دارید نیازها یا خواسته های بازار هدف را برآورده کنید.
راهنمای خرید ...
ما را در سایت راهنمای خرید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرید خدا moridkhoda بازدید : 205 تاريخ : جمعه 20 اسفند 1400 ساعت: 13:30

برای ساخت داشبوردی که اهداف و معیارهای کلیدی شما را به وضوح بیان می کند، نیازی نیست که یک طراح باشید. چه تازه شروع کرده باشید و چه داشبوردی دارید که نیاز به بازنگری دارد، چک لیست طراحی داشبورد ما به شما کمک می کند به نتایجی که می خواهید برسید.

  • در مورد آنچه که می خواهید به آن دست یابید واضح باشید - هدف هیئت مدیره شما از طراحی آن خبر می دهد
  • فقط موارد مهم را درج کنید - همه چیز باید از قصد هیئت مدیره شما پشتیبانی کند
  • از اندازه و موقعیت برای نشان دادن سلسله مراتب استفاده کنید - برای بیننده روشن کنید که چه چیزی مهم است
  • زمینه اعداد خود را ارائه دهید - به بینندگان خود کمک کنید تا بدانند یک عدد خوب است یا بد
  • معیارهای مرتبط خود را گروه بندی کنید - معیارهای خود را به راحتی پیدا کنید
  • سازگار باشید - استفاده از تجسم ها و چیدمان های یکسان، مقایسه را آسان تر می کند
  • از برچسب های واضح برای مخاطبان خود استفاده کنید - آنها را کوتاه و واضح نگه دارید
  • اعداد خود را گرد کنید - جزئیات بیش از حد ممکن است تغییرات جزئی را بزرگ جلوه دهد
  • به تکامل داشبورد خود ادامه دهید - بررسی کنید که داشبورد شما رفتار درست را تشویق می کند

Geckoboard تنها از اطلاعات شما برای تماس با شما در مورد محتوای مرتبط، به‌روزرسانی‌ها و اخبار محصول استفاده می‌کند. شما می توانید در هر زمان لغو اشتراک کنید، جزئیات در سیاست حفظ حریم خصوصی ما.

در مورد آنچه می خواهید به دست آورید شفاف باشید

اولین قدم برای طراحی داشبورد مدیریتی این است که به وضوح آنچه را که می خواهید به دست آورید، تعریف کنید. هدف از داشبورد شما چیست؟ برای کیست؟ به خاطر آن می خواهید آنها چه کاری متفاوت انجام دهند؟

شاید شما سعی می کنید تیم خود را بر روی یک هدف خاص متمرکز کنید یا به آنها نشان دهید که چگونه به تصویر بزرگتر کمک می کنند. یا شاید می خواهید مطمئن شوید که نوع خاصی از مشکل سریعتر مورد توجه قرار می گیرد. همه اینها اهداف خوبی هستند که باید در نظر داشته باشید.

فقط مهمترین مطالب را درج کنید

وقتی صحبت از داشبورد به میان می آید، محتوا مهم است. اگر معیارهای مفیدی را نشان نمی دهید، مهم نیست که چگونه آنها را مرتب می کنید. اغلب شما از قبل اهداف و KPIهای تعریف شده دارید و افزودن آنها نقطه شروع خوبی است. فقط به یاد داشته باشید، همه چیز باید به هدف هیئت مدیره شما مرتبط باشد.

هر اینچ در داشبورد تلویزیون شما دارای ارزش واقعی است. افزودن اطلاعات بیش از حد می‌تواند چیزهای مهم را کاهش دهد و یافتن همه چیز را سخت‌تر کند. اگر واقعاً در تلاش برای جا دادن همه چیز هستید، ممکن است به بیش از یک داشبورد نیاز داشته باشید.

هنگام قرار دادن هر معیاری در داشبورد خود باید مطمئن شوید که:

  • هدف هیئت مدیره خود را مطابقت دهید
  • می تواند تحت تأثیر تیم شما باشد
  • به راحتی قابل درک است
  • به طور منطقی اغلب تغییر دهید (شما نمی خواهید به اعدادی خیره شوید که هرگز تغییر نمی کنند)
  • آنقدر تغییر نکنید که نتوانید به راحتی روندها را تشخیص دهید

قوانین را بشکنید

لازم نیست داشبورد شما کاملاً سودمند باشد. مهمترین چیز این است که جذاب است، بنابراین اشکالی ندارد که کمی سرگرم کننده باشد. اگر شامل توییت‌های اخیر، جریانی از معاملات جدید، یا گیف‌های گربه‌ای، تیم شما را تشویق می‌کند که بیشتر به تابلو نگاه کنند، این چیز خوبی است.

از اندازه و موقعیت برای نشان دادن سلسله مراتب استفاده کنید

داشبوردها برای اسکن آسان به سلسله مراتب نیاز دارند. از اندازه و موقعیت برای تأکید بر مهمترین اطلاعات و کم اهمیت جلوه دادن معیارهایی که باید کمتر مورد بررسی قرار گیرند استفاده کنید. اندازه های ثابت و روابط واضح بین عناصر به ایجاد الگوها و جریان بصری کمک می کند.

از نظر موقعیت یابی، گوشه سمت چپ بالای داشبورد شما بهترین مکان است زیرا ابتدا چشمان شما به طور طبیعی به سمت آن کشیده می شود.

از فضای خالی نترسید بهتر است یک شکاف را بگذاریم تا اینکه چیزی بزرگتر بسازیم فقط برای پر کردن آن.

زمینه اعداد خود را بیان کنید

برای اینکه بدانید یک عدد خوب است یا بد، بینندگان شما به زمینه نیاز دارند. به عنوان مثال، آیا آنها می دانند که 42 سرنخ جدید امروز غیرعادی است؟

یکی از ساده ترین راه ها برای انجام این کار، گنجاندن داده های گذشته است. می‌توانید همان معیار را برای روز قبل، یا حتی نمودار خطی یا ستونی را که نشان می‌دهد متریک در مدت زمان طولانی‌تری دنبال می‌شود، اضافه کنید. تکنیک دیگر این است که میانگین یا اوج و پایین‌ترین سطح را در بر بگیرد.

اگر برای رسیدن به هدفی کار می کنید، هدف و همچنین پیشرفت فعلی خود را درج کنید.

همچنین می‌توانید هشدارهایی را برای زمانی که معیاری بالاتر یا پایین‌تر از یک آستانه مشخص است اضافه کنید تا تشخیص مشکلات آسان‌تر شود.

راهنمای خرید ...
ما را در سایت راهنمای خرید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرید خدا moridkhoda بازدید : 567 تاريخ : دوشنبه 16 اسفند 1400 ساعت: 12:05

تعریف گزارش‌دهی مدیریت را می‌توان به طور گسترده به صورت گزارش‌هایی بیان کرد که مدیریت برای اداره سازمان، تصمیم‌گیری تجاری و نظارت بر پیشرفت استفاده می‌کند.

گزارش های مدیریتی به مدیران کمک می کند تا بر جزئیات کوچکتر بخش خود نظارت کنند. کارمندان گزارش های مدیریتی را به مدیران خود ارائه می کنند.

گزارش های مدیریت از نظر محتوا و گستردگی متفاوت است. گزارش های مدیریت شامل گزارش های مالی و عملیاتی در مورد بخش کوچکی از کسب و کار است. گزارش‌های مدیریتی همچنین می‌توانند شامل گزارش‌های پیچیده و درگیر مانند سند P&L، قدیمی شدن حساب‌های دریافتنی، یا بودجه عملیاتی باشند.

گزارش های مدیریت نوعی هوش تجاری است. گزارش های مدیریت شامل داده های عملکرد و تجزیه و تحلیل است. این به این دلیل است که مدیریت می تواند تصمیم بگیرد و به سایر مدیران ارشد مشاوره دهد. اغلب این گزارش ها شامل اطلاعات اختصاصی هستند و فقط برای استفاده داخلی هستند. آنها از GAAP یا IFRS پیروی نمی کنند.

هدف گزارشگری مدیریت عبارت است از:

  • معیارهای عملکرد و KPIهای خاص را اندازه گیری و نظارت کنید.
  • وضعیت، سلامتی و کارهایی که باید در آینده انجام دهید را درک کنید.
  • معیارها را تعیین کنید.
  • از ارتباط بهتر بین ذینفعان، همکاران و مدیران اجرایی اطمینان حاصل کنید.
  • گام های بعدی خود را راهنمایی کنید
  • شما را مجبور به داشتن یک برنامه عمل کنید.
  • عملکرد را مرتباً نظارت کنید.

چگونه گزارش مدیریت تهیه کنیم؟

هیچ راهی برای تهیه گزارش مدیریتی وجود ندارد. هر گزارش مدیریتی هدف متفاوتی دارد. در اینجا چند بهترین روش کلی وجود دارد که می توانید آنها را اعمال کنید:

  • اهداف مشخصی را تعیین کنید و قبل از انجام هر کار دیگری نتایج مورد نظر خود را درک کنید.
  • مرتبط ترین KPI ها را برای مدیر خود تعیین کنید. دیدگاه‌های مدیریتی گسترده‌تر و بلندمدت‌تر خواهند بود، در حالی که ممکن است KPIهای خاص تری در ذهن داشته باشید.
  • از ترکیبی از داده های سخت و داستان سرایی برای ارائه نتایج خود استفاده کنید.
  • مقایسه و مقایسه پیشرفت در طول زمان و نتایج سال به سال با استفاده از ترکیبی از داده های تاریخی و بلادرنگ.
  • از نمودارها، نمودارها، داشبوردها، نقشه‌های حرارتی و سایر تجسم‌ها برای کمک به تجسم داستان داده‌ها استفاده کنید.
  • مطمئن شوید که داده های شما درست است. (یک منبع واحد و خودکار داده کمک می کند!)
  • داستان سرایی شما باید واضح، مختصر باشد و به دنبال پاسخگویی به تمام سوالات احتمالی مافوق قبل از پرسیدن باشد.

گزارش داخلی چیست؟

گزارش‌های داخلی، ذینفعان داخلی را در جریان فعالیت‌های شرکت نگه می‌دارد. در مورد گزارش های مالی، گزارش های داخلی برای نظارت بر سلامت مالی شرکت و تصمیم گیری استراتژیک استفاده می شود.

گزارش های داخلی از هر بخش ارائه می شود: بازاریابی، خدمات مشتری، فناوری اطلاعات، امور مالی، فروش و عملیات. گزارش های داخلی اغلب حاوی اطلاعات اختصاصی است که محرمانه است و نباید سازمان را ترک کند.

مانند گزارش‌های مدیریت، گزارش‌های داخلی به موارد زیر عمل می‌کنند:

  • افزایش مسئولیت پذیری
  • اهداف را تعیین کنید
  • KPI ها و عملکرد را پایش کنید
  • کمک به شفافیت
  • بخش ها، هم تیمی ها و تصمیم گیرندگان را همسو و متحد کنید

نمونه هایی از گزارش های داخلی عبارتند از:

  • گزارش های نقدی
  • تحلیل واریانس
  • کتاب های رنگی مالی
  • گزارش های وضعیت
  • گزارش های پیش بینی
  • گزارشهای مالی
  • گزارش ها و بسته های هیئت مدیره
  • کتاب های بودجه
  • LoB گزارش می دهد
  • گزارش های واریانس
  • KPI گزارش می دهد
  • گزارشات سیستمی
  • گزارش های حسابرسی داخلی

چگونه یک گزارش داخلی بنویسیم؟

مانند گزارش های مدیریتی، هیچ دستورالعمل جادویی برای ایجاد یک گزارش داخلی وجود ندارد. مشابه گزارش‌دهی مدیریتی، بهترین روش‌هایی وجود دارد که می‌توانید از آنها پیروی کنید:

  • KPIها و معیارهای عملکردی را که باید نظارت کنید، تعیین کنید.
  • با استفاده از نمودارها، نمودارهای دایره ای، داشبورد، فضای خالی، نقشه های حرارتی و غیره، تصاویر را به گزارش اضافه کنید.
  • روایتی رنگارنگ اما مستقیم ایجاد کنید تا به مدیران کمک کنید تا یافته های شما را درک کنند.
  • اطلاعات زمان واقعی و اطلاعات تاریخی را در دوره های زمانی معین مقایسه کنید.
  • اطمینان حاصل کنید که ارقامی که گزارش می کنید صحیح و منسجم هستند.
  • بر اساس نتایج، مراحل بعدی و اقدامات بعدی را مشخص کنید.
راهنمای خرید ...
ما را در سایت راهنمای خرید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرید خدا moridkhoda بازدید : 172 تاريخ : شنبه 14 اسفند 1400 ساعت: 14:55

گزارش مدیریتی منبعی از هوش تجاری است که به رهبران کسب و کار کمک می کند تا تصمیمات دقیق تر و مبتنی بر داده ها را اتخاذ کنند. اما، این گزارش ها فقط به اندازه کارهایی که برای تهیه و ارائه آنها انجام می شود مفید هستند. در این پست وبلاگ، ما می‌خواهیم کمی پیش‌زمینه و زمینه را در مورد گزارش‌های مدیریتی بیان کنیم، و سپس 18 روش ضروری را که می‌توانید برای اطمینان از مؤثر بودن گزارش‌های خود استفاده کنید، بیان می‌کنیم.

ما همچنین برخی از نمونه‌هایی را که این بهترین شیوه‌ها را در عمل ایجاد شده با ابزارهای گزارش‌دهی آنلاین مدرن نشان می‌دهند، بررسی خواهیم کرد. در پایان این مقاله، تهیه گزارش های مدیریتی خیره کننده و مفید برای شما امری دوم خواهد بود. اما قبل از پرداختن به موضوع، اجازه دهید با تعریف اولیه شروع کنیم.9

گزارش مدیریت چیست؟

نمونه داشبورد اجرایی که تعداد مشتریان پرداخت کننده، ARPU، CAC، CLTV و MRR را در طول یک ماه تجسم می کند.

هدف گزارش‌های مدیریت اطلاع‌رسانی به مدیران از جنبه‌های مختلف کسب‌وکار است تا به آن‌ها در تصمیم‌گیری آگاهانه‌تر کمک کند. آن‌ها داده‌ها را از بخش‌های مختلف شرکت جمع‌آوری می‌کنند و شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) را ردیابی می‌کنند و به‌طور قابل درک آن‌ها را ارائه می‌کنند. آنها اساسا ارزش کسب و کار شما را در یک دوره زمانی خاص با افشای اطلاعات مالی و عملیاتی نشان می دهند. گزارش‌دهی برای مدیریت، بینش‌هایی در مورد نحوه عملکرد شرکت فراهم می‌کند، و به تصمیم‌گیرندگان این امکان را می‌دهد تا مسیر درستی برای افزایش کارایی عملیاتی پیدا کنند و تصمیم‌گیری‌های مربوطه را برای ماندن در رقابت اتخاذ کنند. برای انجام این کار، بسیاری از شرکت ها از نرم افزار گزارش مدیریت حرفه ای استفاده می کنند.

در ابتدا، گزارش های مالی

اکثر افراد در تجارت با گزارش های مالی آشنا هستند که شرکت شما ملزم به نگهداری آنها برای اهداف حسابداری خارجی است. این گزارش‌ها عموماً «بعد از واقعیت» ارائه می‌شوند و از مجموعه دستورالعمل‌های کاملاً مشخص و مشخصی که به عنوان اصول پذیرفته‌شده حسابداری (GAAP) شناخته می‌شوند، پیروی می‌کنند.

در حالی که چنین گزارش هایی برای اهداف قانونی مفید هستند، برای تصمیم گیری ایده آل نیستند. آنها به شما دید پرنده ای از عملیات کسب و کارتان می دهند، اما بدون بینش عملی یا داده های جزئی که برای انتخاب استراتژیک مفید هستند. آنها نیز کند هستند همانطور که تایرون کوتی، خزانه‌دار Clearwater Seafoods در گزارش عملکرد حسابداری و مالی در سال 2015 می‌گوید، «... مهم نیست چقدر سریع صورت‌های مالی تاریخی را جمع‌آوری و منتشر می‌کنید، هرگز از آن‌ها تصمیم نمی‌گیرید. چالش مالی دریافت به موقع و دقیق تجزیه و تحلیل است که آینده نگر است و به ما در تصمیم گیری کمک می کند. این گفته امروز و احتمالاً در آینده نیز معتبر است. چرا؟

زیرا این عدم تطابق بین سودمندی و واقعیت از این واقعیت ناشی می شود که گزارش های مالی هرگز برای مفید بودن طراحی نشده اند: آنها برای برآورده کردن الزامات قانونی طراحی شده اند. آنها فقط از داده های تاریخی استفاده می کردند.

تلاش برای مفید ساختن گزارش های مدیریت مالی

عدم تطابق ذکر شده باعث شد تا برخی از شرکت ها سعی کنند گزارش های مالی خود را برای اهداف قانونی با درج اطلاعات اضافی در آنها به ابزار تصمیم گیری تبدیل کنند. در حالی که این رویکرد دارای مزایایی است، اما یک اشکال بزرگ دارد: افزایش پیچیدگی و هزینه زمان. با توجه به اینکه گزارش‌های مالی باید مهلت‌های قانونی خاصی را طی کنند و هرگونه اطلاعات اضافی باعث می‌شود آنها با زمان بیشتری تهیه شوند، این رویکرد «ترکیبی» گزارش‌های مالی در مدیریت + گزارش مالی برای این نوع گزارش‌گری توصیه نمی‌شود. . بنابراین، عمل گزارشگری مدیریت جدا از گزارشگری مالی شکل گرفت. گزارش‌های مدیریتی از داده‌های مشابه گزارش‌های مالی استفاده می‌کنند، اما به روشی مفیدتر ارائه می‌شوند، به عنوان مثال از طریق داشبوردهای مدیریت تعاملی.

دلارهای بازاریابی خود را کجا باید خرج کنم؟

برای پاسخ به این سؤالات، به یک گزارش مدیریت مالی نیاز دارید که بر الزامات قانونی متمرکز نباشد، بلکه در سطح تجاری و تصمیم گیری متمرکز باشد. در اصل، گزارش دهی شکل خاصی از هوش تجاری است که برای مدتی وجود داشته است. با این حال، استفاده از داشبورد، داده های بزرگ و تجزیه و تحلیل پیش بینی کننده، چهره این نوع گزارش را تغییر می دهد.

قبل از اینکه به لیست بهترین روش‌ها بروید، تصویری را برای شما می‌گذاریم تا به شما کمک کند تفاوت‌های بین این دو نوع گزارش را به راحتی تجسم کنید.

تفاوت بین گزارش های مالی سنتی و گزارش های مدیریت مدرن

ما این سوال را پرسیده ایم: "گزارش مدیریت چیست؟" و مزایای واضح گزارش مدیریتی موثر را بررسی کرده ایم. اکنون، زمان آن است که بهترین شیوه های گزارش دهی مدیریت را در نظر بگیریم.

با پشتیبان‌گیری با تجسم‌های قدرتمند توسعه‌یافته با سازنده داشبورد، هیچ اطلاعاتی نمی‌تواند پنهان بماند، بنابراین احتمال خطاهای انسانی و تأثیر منفی کسب‌وکار را از بین می‌برد. تصویر بالا یک مثال گزارش مدیریتی است که بر کسب و کار SaaS تمرکز دارد. در طول این پست، نمونه‌های مختلف گزارش‌دهی مدیریت را برای صنایع و بخش‌های مختلف پوشش خواهیم داد تا به شما در درک قدرت این گزارش‌های مدرن کمک کنیم.

راهنمای خرید ...
ما را در سایت راهنمای خرید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرید خدا moridkhoda بازدید : 165 تاريخ : شنبه 14 اسفند 1400 ساعت: 13:37

ردیابی KPI ها یا شاخص های کلیدی عملکرد، بخش مهمی از راه اندازی یک کسب و کار است، زیرا KPI ها اطلاعاتی درباره موفقیت ها و کاستی های سازمان به شما می دهند. مدیریت KPIها ابتدا به این معنی است که آنها را درک کنید و استفاده از داشبورد های مدیریتی راهی مفید برای مشاهده KPIهای مهم در یک مکان است. درک این ابزار مدیریت دیجیتال و نحوه استفاده از آن می تواند به شما کمک کند KPI ها و روندهای داده را بشناسید و همه آنها را از یک رابط واحد مدیریت کنید. در این مقاله، هدف از مدیریت داشبورد را شرح می دهیم و هفت KPI مفید را برای ردیابی در داشبورد خود شناسایی می کنیم.

مدیریت داشبورد چیست؟

داشبورد مدیریتی عمل مشاهده، اولویت بندی و هدایت KPIهای مهم تجاری از داشبورد دیجیتال است. داشبوردهای مدیریتی نرم افزارهای اختصاصی هستند که به شما این امکان را می دهند که KPI های خود را از یک رابط مشاهده کنید نه اینکه آنها را به صورت جداگانه تحقیق و شناسایی کنید. این امر به صرفه جویی در زمان و هزینه کسب و کار کمک می کند و داده های بهینه را در مورد عملکرد کسب و کار ارائه می دهد که می تواند تصمیمات استراتژیک را تعیین کند.

چرا داشبورد مدیریتی مهم است؟

داشبوردهای مدیریتی کارایی کلی فرآیند مدیریت را بهبود می‌بخشد، زمان پاسخ‌دهی سریع‌تر را امکان‌پذیر می‌کند، به مدیریت کمک می‌کند تا روندهای داده مهم را شناسایی کند و داده‌های با کیفیت بالاتری را برای استفاده کسب‌وکار فراهم می‌کند. داشبوردهای مدیریتی معمولاً قابل تنظیم هستند و به کسب و کارها اجازه می‌دهند تنها KPIهایی را که برای عملیات روزانه‌شان مهم می‌دانند، ردیابی و مدیریت کنند. داشبوردهای دیجیتال با عناصر بصری مانند نمودارها و نمودارها کمک می کنند تا اطلاعات پیچیده برای ذینفعان در دسترس تر شود.

کدام معیارها و KPIها برای مدیریت داشبورد مهم هستند؟

مدیران داشبورد می توانند بسیاری از شاخص های کلیدی عملکرد و معیارهای کسب و کار را به طور همزمان ردیابی کنند. تعیین KPIهای کسب و کار شما تا حد زیادی به اهداف کسب و کار و سبک مدیریت شما بستگی دارد. در اینجا هفت مورد از مهم‌ترین شاخص‌های کلیدی عملکرد و معیارهایی که باید در داشبورد مدیریت خود ردیابی کنید آورده شده است:

1. عملکرد کمپین و کلیک ها

برای یک کسب و کار مهم است که موفقیت کمپین های تبلیغاتی خود را برای تعیین ROI یا بازگشت سرمایه برای هر کمپین آنلاین ردیابی کند. بسیاری از داشبوردهای مدیریت آنلاین شامل ابزارهای تجزیه و تحلیل وب هستند که موفقیت کمپین های تبلیغاتی شما را اندازه گیری می کنند. می‌توانید بدانید که هر کمپین چند کلیک دریافت می‌کند و میزان جذب مشتری که تبلیغات شما ایجاد می‌کند. همچنین با در نظر گرفتن تبدیل ها، می توانید بدانید که هر تبلیغ چقدر برای شرکت هزینه دارد.

2. هزینه جذب مشتری

CAC یا هزینه اکتساب مشتری، اندازه گیری هزینه ای است که شرکت برای جذب هر مشتری جدید هزینه می کند. این ممکن است شامل هزینه هایی مانند:

  • هزینه های کمپین تبلیغاتی
  • هزینه های تبلیغاتی
  • هزینه های ارتباطی

اگر درآمد خود را با هزینه های CAC اندازه گیری می کنید، عدد دقیق تری دریافت می کنید. فرمول هزینه جذب مشتری به صورت زیر است:

CAC = (هزینه فروش + هزینه بازاریابی) / تعداد مشتریان جدید

3. نشانگرهای وضعیت RAG

نشانگرهای وضعیت RAG - یا نشانگرهای وضعیت قرمز، کهربایی، سبز - اعلان‌های وضعیت با کد رنگی هستند که به شما در شناسایی پروژه‌های اولویت دار یا نیازهای تجاری کمک می‌کنند. نمایش بصری رنگ ها به شما کمک می کند تا هر مورد را با یک سطح اولویت مرتبط کنید:

  • سبز: کامل یا تقریباً تکمیل شده، اولویت کم
  • کهربا: نیاز به توجه دارد، ممکن است یک جزء از دست رفته باشد، اولویت متوسط
  • قرمز: اولویت بالا، نیاز به توجه فوری دارد

شاخص های RAG به مدیران اجازه می دهد تا پروژه ها، وظایف و سایر نیازهای تجاری را از یک رابط واحد مشاهده کنند و اولویت ها را سریع و دقیق تعیین کنند. با پیشرفت پروژه ها، شاخص های وضعیت آنها تغییر رنگ می دهد، بنابراین مدیران می توانند بر تخصیص منابع به مکان های مناسب برای تکمیل پروژه ها تمرکز کنند.

4. مقایسه ربع به فصل

این معیار به مدیران اجازه می دهد تا عملکرد کسب و کار را در مقایسه با فصل های قبل مشاهده کنند. مدیران همچنین می‌توانند بخش‌های خاصی را از هر زمانی در تاریخ کسب‌وکار برای مقایسه با یکدیگر انتخاب کنند. این به مدیران اجازه می‌دهد تا تحلیل‌های مهم کسب‌وکار را از منظری وسیع‌تر ببینند و روندهای فعلی و گذشته را مقایسه کنند. برای مثال، اگر سه ماهه جاری 20 درصد سود بیشتری نسبت به سه ماهه قبل داشته باشد، یک مدیر ممکن است این دو را با هم مقایسه کند تا مشخص کند چه چیزی آنها را متمایز کرده است. داشبوردهای مدیریتی برای موثرتر کردن این مقایسه و ردیابی معیارهای مهم برای مقایسه دقیق، کمک های بصری ارائه می دهند.

5. تعامل با مشتری

تعامل با مشتری یک معیار مهم است زیرا به شرکت ها کمک می کند تا تعیین کنند مشتری چقدر زمان صرف تعامل با محتوای دیجیتال شرکت می کند. این می تواند شامل مواردی مانند وب سایت ها، وبلاگ ها یا صفحات تجارت الکترونیکی باشد. چند معیار خاص برای در نظر گرفتن در KPI تعامل وجود دارد، مانند:

  • زمان صرف شده در صفحه
  • جلسه ل
  • ngth
  • جلسات را تکرار کنید
  • رها شدن سبد خرید
  • به اشتراک گذاری صفحه یا محتوا
  • لایک و واکنش

تعیین میزان مشارکت محتوای آنلاین به یک پیش نویس کسب و کار کمک می کند محتوای جذاب و مشتری مداری را ایجاد کند که می تواند به افزایش ترافیک وب و فروش احتمالی کمک کند. برای مثال، یک شرکت ممکن است متوجه شود که مشتریان نسبت به محتوای مثبت و نشاط‌آور وبلاگ شرکت واکنش بیشتری نشان می‌دهند. این ممکن است الهام بخش مسیر جدیدی برای وبلاگ های شرکت باشد که با انتظارات مشتری همسو باشد.

6. سود و زیان

داشبوردهای مدیریتی همچنین به مدیران کمک می‌کنند تا معیارهای مالی کسب‌وکار، مانند سود و زیان ماهانه یا سالانه را درک کنند. بسیاری از این داشبوردهای مدیریتی با نرم افزارهای نقطه فروش ادغام می شوند. این نرم افزار فروش، بازده و گاهی اوقات هزینه های شرکت را ردیابی می کند. با استفاده از مدیران داشبورد، می توانید کل درآمد شرکت برای ماه یا سال، کل ضرر و زیان و هزینه ها را تعیین کنید و این تحلیل ها را با ماه، سه ماهه یا سال قبل مقایسه کنید. با استفاده از این اطلاعات، مدیران می‌توانند هزینه‌ها و شکاف‌های درآمدی کلیدی را شناسایی کنند و تعیین کنند که چه اقداماتی برای افزایش سود شرکت انجام دهند.

7. درآمد هدف و درآمد تحقق یافته

شرکت ها معمولاً اهدافی را برای درآمد سالانه یا ماهانه تعیین می کنند، که اعدادی است که امیدوارند در آن بازه زمانی به دست آورند. به عنوان مثال، یک شرکت ممکن است درآمد هدف 13000 دلار را برای یک ماه مشخص تعیین کند. داشبورد مدیریتی به شرکت اجازه می دهد تا درآمد هدف را تعیین کند، سپس درآمد محقق شده شرکت را برای بازه زمانی معین در مقایسه با هدف مشاهده کند. درک این شکاف بین درآمد تحقق یافته و هدف می تواند به مدیران کمک کند تا تعیین کنند کدام عوامل مانع از دستیابی شرکت به اهداف درآمدی شده است.

راهنمای خرید ...
ما را در سایت راهنمای خرید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرید خدا moridkhoda بازدید : 191 تاريخ : چهارشنبه 11 اسفند 1400 ساعت: 2:11

سلامت جهانی بذر (Seed) به دنبال جذب یک مشاور برای انجام ارزیابی مدیریت دانش سازمانی است. مسئولیت های کلیدی عبارتند از:

  • تعریف مدیریت دانش (KM) در سطح سازمانی و شناسایی اجزای اصلی یک سیستم KM قوی، از جمله اشتراک دانش و ارتباطات.
  • انجام یک ارزیابی عمیق از نیازهای KM، مخاطبان، و پلت فرم های موجود، از جمله شناسایی شکاف های حیاتی
  • ایجاد مشخصات محصول/سیستم برای اطلاع از انتخاب سیستم و ابزار
  • توسعه توصیه‌ها و یک برنامه عمل برای استراتژی‌ها، سیستم‌ها، سیاست‌ها و ابزارهای مورد نیاز برای رسیدگی به شکاف‌های فعلی و توسعه کامل مدیریت دانش
  • برای یک تعامل موفق، همکاری با سهامداران در سراسر سازمان برای اطمینان از اینکه هر محصول تحویلی از دیدگاه ها و بینش های آنها مطلع می شود، بسیار مهم است.

مشاوره مدیریت دانش به مدیر نظارت، ارزیابی و یادگیری گزارش می دهد و همچنین با مدیر عامل مالی و اداری Seed همکاری نزدیک خواهد داشت.

از مشاور خواسته می شود که موارد زیر را ارسال کند:

  • جدول زمانی و برنامه وظایفی که باید با مدیر نظارت، ارزیابی و یادگیری Seed و مدیر عامل مالی و اداری در شروع مشاوره توافق شود.
  • طرح نهایی که رویکردها و روش های مورد استفاده را توصیف می کند
  • یک پیش نویس گزارش که شامل: تعریف KM، ترکیب یافته های ارزیابی عمیق، فهرست مشخصات محصول/سیستم، توصیه ها، و یک برنامه عملیاتی است.
  • یک گزارش نهایی (حداکثر 15 صفحه) که شامل نظرات و بازخوردهای بررسی Seed از پیش‌نویس گزارش است.

صلاحیت های مشاوره مدیریت دانش

مشاور باید دارای ویژگی های زیر باشد:

  • بیش از 10 سال تجربه حرفه ای در KM، از جمله تحقیق، ایجاد، پیاده سازی و ارزیابی سیستم ها و ابزارهای KM
  • ایجاد و اجرای برنامه های استراتژیک KM را تجربه کنید
  • دانش عمیق ابزارهای KM، بهترین شیوه ها و روندها در این زمینه
  • تجربه نشان داده در انجام ارزیابی های سازمانی مشابه
  • تجربه با KM در تنظیمات غیرانتفاعی
  • تجربه قبلی کار در KM در حالی که در یک سازمان تعبیه شده است (ترجیحا)
  • مهارت های تحلیلی، نوشتاری و ترکیبی عالی
  • مهارت های ارائه و تسهیل کننده عالی و مهارت های ارتباط کلامی و نوشتاری

ارائه یک پیشنهاد

Seed Global Health از افراد دارای تجربه و مهارت هایی که در بالا توضیح داده شد، پیشنهاد می دهد. از مشاوران علاقه‌مند دعوت می‌شود تا یک اظهار علاقه 5 تا 7 صفحه‌ای را تا 31 ژانویه 2020، ساعت 11:59 بعد از ظهر EST ارسال کنند. این ابراز علاقه باید شامل موارد زیر باشد:

یک نامه پوششی که مشاور و تجربه آنها را معرفی می کند و مهارت ها و شایستگی های شرح داده شده در بالا را چگونه برآورده می کند.

رویکرد و روش شناسی اولیه پیشنهادی مشاور

  • یک بودجه اولیه که نرخ های ساعتی، تخصیص تقریبی زمان، و هر گونه هزینه اضافی پیش بینی شده را مشخص می کند.
  • پیشنهادها بر اساس صلاحیت های ذکر شده در بالا و با توجه به امکان سنجی، دقت و کارایی روش های پیشنهادی در بودجه پیشنهادی ارزیابی خواهند شد.

درباره سازمان

Seed Global Health یک نهاد غیرانتفاعی 501(c)3 است که آموزش و ارائه خدمات بهداشتی را در مکان‌هایی با کمبود متخصصان بهداشتی با همکاری با کشورهای شریک برای برآوردن نیازهای منابع انسانی مراقبت‌های بهداشتی بلندمدت تقویت می‌کند. Seed مشارکت های قدرتمندی را برای تقویت سیستم های بهداشتی در سطح جهانی با سرمایه گذاری در منابع انسانی برای سلامت ایجاد می کند.

Seed Global Health بر آموزش، تمرین و سیاست‌گذاری تمرکز می‌کند، زیرا کارکنان ما – و مربیانی که با مؤسسات شریک می‌گذاریم – می‌توانند به تقویت نیروی کار محلی بهداشت در کشورهایی که ما در آن کار می‌کنیم کمک کنند. با سرمایه‌گذاری در مشارکت‌های بلندمدت برای بهبود آموزش حرفه‌ای سلامت، به ایجاد نیروی کار سلامت قوی‌تر و پایدارتر که به صورت محلی رهبری می‌شود و برای رفع نیازهای بهداشتی محلی مجهزتر است، کمک می‌کنیم.

راهنمای خرید ...
ما را در سایت راهنمای خرید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرید خدا moridkhoda بازدید : 191 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1400 ساعت: 2:29

سازمان ها مسئول ایجاد محیط کاری هستند که افراد را قادر به شکوفایی می کند. اگر اختلاف نظر و اختلاف نظر به تعارض تبدیل شود، سازمان باید فوراً مداخله کند. تعارض در سازمان می تواند برای یک سازمان سازنده یا مخرب باشد.

در واقع، کاراکتر چینی برای "تعارض" نشان دهنده دو معنی است، فرصت و خطر. به عنوان یک مدیر، ما باید پیدا کنیم و روی این تمرکز کنیم که چگونه آن را سودمند کنیم و چگونه جنبه های منفی را به حداقل برسانیم.

ما باید یک فرهنگ سازمانی ایجاد کنیم که مدیریت خوب تعارض را تشویق کند و حتی به آن پاداش دهد، هدف ما باید افزایش منافع حاصل از مدیریت و تشویق تعارض سودمند، مانند تعارض وظیفه و فرآیند، در عین مدیریت، حل و فصل و کاهش اثرات منفی رابطه باشد. تعارض. نویسندگان مختلف تعارض سازمانی را به شیوه های متفاوتی تعریف کرده اند. کلیدواژه های رایجی که در این تعاریف به کار می روند عبارتند از: سرخوردگی، ناسازگاری ناسازگاری و عدم تطابق.دلایل متداول تعارض سازمانی زیر می تواند وجود داشته باشد:

  1. نیازهای متضاد - هر زمان که مردم برای منابع کمیاب رقابت می کنند، شناخت و تضاد قدرت ممکن است رخ دهد.
  2. سبک های متضاد – از آنجایی که افراد منحصر به فرد هستند، همه آنها سبک های متفاوتی دارند، هرکسی باید سبک خود را درک کند و یاد بگیرد که چگونه با دیگرانی که سبک متفاوتی دارند کار کند.
  3. ادراکات متضاد - زمانی که فرد تصاویر متناوب از محرک یکسان دارد و هر کدام اطلاعات را به شیوه ای متفاوت تفسیر می کنند. در این افراد ممکن است همان حادثه را به شیوه‌های بسیار متفاوتی مشاهده کنند، یادداشت‌ها، بررسی عملکرد، شایعات و نظرات راهرو می‌توانند منابعی برای ادراک متناقض باشند.
  4. اهداف متضاد - مشکل زمانی رخ می دهد که افراد در دستیابی به یک هدف، وظایف مختلفی را بر عهده دارند.
  5. نقش های متضاد: این تعارض زمانی رخ می دهد که یک وظیفه به بیش از یک نفر محول شود و ممکن است محدودیت های خاصی را برای نقش ایجاد کند.
  6. ارزش‌های شخصی متفاوت – ارزش‌های شخصی متفاوت، سیاست، مذهب، می‌تواند باعث تعارض شود، تفاوت‌های قومیتی رنگی می‌تواند منجر به درگیری شود.
  7. سیاست های غیرقابل پیش بینی - هر زمان که سیاست ها به طور متناقض تغییر می کنند یا سوء تفاهم وجود ندارد، احتمالاً رخ می دهد. فقدان خط مشی های روشن یا سیاست هایی که دائماً در حال تغییر هستند، می تواند محیطی از تضاد ایجاد کند.
  8. عوامل اطلاعاتی - زمانی که دیدگاه های مختلف ایجاد شده است.

منابع تضاد سازمانی

منابع تضادها در درجاتی از واگرایی واقعی یا ادراک شده منافع یافت می شود. در یک افراط، تضاد ریشه در ناسازگاری شدید در تضاد منافع دارد. هر گونه رضایت یا پیروزی برای یک طرف به معنای نارضایتی یا شکست برای طرف دیگر است.

تصمیم گیری خود منبع اساسی تعارض است زیرا همواره ملاحظات یا فشارهای متضاد را در بر می گیرد. اما بیشتر تضادها در یک ماتریس چند بعدی از منافع گنجانده شده اند. هر تعارض معمولاً شامل مجموعه کاملی از منافع است که هر کدام ممکن است در نقطه‌ای متفاوت واقع شوند. تنها با یک نمایه یا بردار نقطه متفاوت می توان آن را به درستی شناسایی کرد.

عوامل مهم مؤثر بر منابع تعارض عبارتند از:

(1) عوامل غیررسمی

این عوامل زمانی تأثیر خود را اعمال می کنند که دیدگاه های مختلفی بر اساس مجموعه ای از حقایق مختلف ایجاد شده باشد. در این امر به دلیل اینکه هر یک از شرکت کنندگان با بخش متفاوتی ارتباط دارند یا دانش محدودی دارند، اختلاف نظر دارند

(2) عوامل ادراکی

این عوامل زمانی تأثیر خود را اعمال می کنند که افراد تصاویر متفاوتی از یک محرک داشته باشند. به دلیل این عامل، هر یک از اطلاعات موجود، مواردی را که به نظر او مهم است، مورد توجه قرار داده و انتخاب خواهد کرد. هر کدام اطلاعات را به شیوه ای متفاوت تفسیر می کنند. تصویری که او از تجربه خودش بدست می آورد برای خودش منحصر به فرد است. بنابراین، جای تعجب نیست که همان حقایق اساسی ممکن است تصاویر ادراکی متمایزی را در ذهن افراد مختلف ایجاد کند.

(3) عوامل نقش

عواملی بر منبع تعارض تأثیر می‌گذارند، زیرا هر فردی موقعیت یا موقعیت خاصی را در جامعه یا سازمان دارد. این واقعیت که او چنین موقعیت یا موقعیتی را اشغال می کند، ممکن است در صورتی که بحث مربوط به نقش او باشد، محدودیت هایی برای او ایجاد کند.

 

راهنمای خرید ...
ما را در سایت راهنمای خرید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرید خدا moridkhoda بازدید : 225 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1400 ساعت: 1:40

تجربه یک دوره رشد سریع کسب و کار می تواند زمان هیجان انگیزی برای شرکت شما باشد. درآمد در حال افزایش است، سود بالاست و شما در میان رقبای خود نامی برای خود دست و پا می کنید. با این حال، مدیریت صحیح رشد کسب و کار و تحقق منافع کامل در یک محیط رشد، کار ساده ای نیست.

با رشد سریع شرکت شما، حفظ سطح بالای خدمات و تجربه کلی مشتری دشوارتر می شود. برای رسیدن به مقیاس سخت کار خواهید کرد، سپس بازار تغییر می کند، و اکنون برای شما سخت تر است که با آن تغییر مکان دهید. ناسازگاری با قراردادهای سطح خدمات (SLA) در حین توسعه کسب و کار شما می تواند اثرات مضر بلندمدتی بر موفقیت آن داشته باشد.

من به عنوان رهبر یک کسب و کار کوچک که دوره رشد سریعی را پشت سر گذاشته است، از روی تجربه صحبت می کنم. در اینجا پنج راه برای همگام شدن با شرکت در حال رشد خود آورده شده است:

1. تیم مناسب را استخدام کنید.

کارمندانی که استخدام می‌کنید همیشه عواملی هستند که بر موفقیت آینده کسب‌وکار شما تأثیر می‌گذارند. صرف نظر از ویژگی ها و مزایای محصولات یا خدمات، بدون تیم مناسب، رشد شما به حداکثر نمی رسد. من بر این باورم که تناسب فرهنگ مهمترین جنبه استخدام و حفظ کارمندان عالی است که مجموعه مهارت ها از نزدیک دنبال می شود. تیم شما باید چشم انداز نهایی شرکت شما را منعکس کند و ارزش ها، باورها، رفتارها و تجربیاتی را که محیط کاری کسب و کار شما را تشکیل می دهد، نشان دهد. استخدام کارمندانی که با فرهنگ کاری فعلی یا مطلوب شما مطابقت ندارند، می تواند منجر به عملکرد ضعیف کارمندان و کاهش سطح رضایت شغلی شود.

علاوه بر این، خیلی سریع به عنوان اعضای اولیه به عنوان Cs یا VP اقدام نکنید. کسب و کار شما ممکن است به رهبری حرفه ای واقعی نیاز داشته باشد زیرا به پیشرفت و پیچیده تر شدن ادامه می دهد. رشد کسب و کار شما ممکن است مستلزم استخدام کارکنان اضافی باشد.

2. امور مالی خود را کنترل کنید.

وقتی سود کسب‌وکارتان در حال افزایش است، راضی شدن آسان است، اما اگر یک برنامه بودجه جدید اتخاذ نکنید و پول را در جایی که لازم است تخصیص مجدد ندهید، خود را در معرض سوء مدیریت مالی قرار خواهید داد. هر چه یک تجارت سریعتر رشد کند، برنامه ریزی برای تصمیمات مالی آینده اهمیت بیشتری دارد.

نمی توانم به اندازه کافی تاکید کنم که تعیین معیارها، پیش بینی وضعیت مالی آینده کسب و کار، سود و فروش و سازماندهی ماندن چقدر حیاتی است. اکنون می خواهید عادات خوبی در خود ایجاد کنید و با ادامه پیشرفت کسب و کارتان با آنها سازگار بمانید.

با رشد، درآمد و تغییرات جریان نقدی‌تان، با هزینه‌های پیش‌بینی‌نشده زیادی مواجه می‌شوید، مانند تجهیزات خراب، نیاز به استخدام کارمندان جدید یا فرصت‌های پیش‌بینی‌نشده‌ای که شما را ملزم می‌کند به سرعت عمل کنید (یعنی پول خرج کنید). در صورت برنامه ریزی، مقابله با هزینه های تجاری آسان تر است و تعداد شگفتی های مالی را محدود می کند.

3. استفاده از سرمایه در گردش.

رشد سریع کسب و کار مستلزم جریان نقدی اضافی مورد نیاز برای همگامی با تقاضاهای جدید و اجرای عملیات روزانه است. کسب و کارها برای ادامه رشد و بلوغ نیاز به حفظ سرمایه در گردش دارند. وام تامین مالی سرمایه در گردش می تواند بودجه تکمیلی مورد نیاز برای تطبیق سفارشات جدید، ساخت موجودی، به روز رسانی تجهیزات تولید، گسترش فضای اداری و استخدام اعضای تیم اضافی را در اختیار شما قرار دهد. چندین گزینه وام مختلف در دسترس است، بنابراین ضروری است که تحقیقات خود را انجام دهید و وامی را با مبلغ مناسب و با شرایط و ضوابط متناسب با نیازهای منحصر به فرد کسب و کار خود بیابید.

4. روی نقاط قوت خود تمرکز کنید.

همانطور که تجارت شما رشد می کند، باید از حوزه های منحصر به فرد و قدرت استفاده کنید. سرمایه گذاری بر روی عواملی که شما را از رقبای خود متمایز می کند و مخاطبان هدف و نیازهای آنها را شناسایی کرده و بر روی آنها متمرکز می شود، ضروری است. مخاطبان هدف خود را با محتوای بازاریابی سود گرا، پیشنهادات ویژه، رویدادهای آموزنده و خدماتی که نقاط قوت کسب و کار شما را برجسته می کند و مشتری را به برند شما متصل می کند، درگیر و جذب کنید.

داده ها و تجزیه و تحلیل ها به عنوان راهنمای شما عمل خواهند کرد. استفاده از داده ها و ابزارهای تجزیه و تحلیل کسب و کار می تواند به شما کمک کند تا بینش بیشتری در مورد نقاط قوت و ضعف کسب و کار خود به دست آورید، که می تواند برای تصمیم گیری های بازاریابی و فروش مبتنی بر داده استفاده شود. مهم است که یافته های داده های مفید را مستند کنید و نقاط قوت خود را آزمایش کنید، زیرا ممکن است با رشد بیشتر کسب و کار شما تغییر کنند.

ناگفته نماند، تمرکز بر چیزی که می دانید در آن مهارت دارید، احساس رضایت از خود را افزایش می دهد، که به نوبه خود، عملکرد و بهره وری را افزایش می دهد و روحیه کلی شرکت را تقویت می کند.

5. کسب و کار خود را مقیاس دهید.

قرار گرفتن در مسیر گسترش برنامه‌ها و مدل کسب‌وکارتان برای همگام شدن با توسعه کسب‌وکارتان بسیار مهم است. چه چیزی ممکن است زمانی که کسب و کار شما موفق بوده باشد. کوچکتر ممکن است در حال حاضر به اندازه کافی موثر نباشد. به عنوان مثال، ممکن است لازم باشد وظایف را بین کارمندان جدید تقسیم بندی کنید و ساختار سازمانی و مدیریتی کسب و کار خود را دوباره تعریف کنید. داشتن فرآیندهایی برای هر جنبه از کسب و کار شما، به ویژه مدیریت تغییر، برای اصلاح اثربخشی ضروری است. بسیار مهم است که از مجموعه جدیدی از ریسک ها و فرصت های ارائه شده به شرکت خود و همچنین جریان نقدی ورودی و خروجی خود آگاه باشید.

مهم‌تر از همه، تعیین اهداف و ضرب‌الاجل‌هایی برای حفظ مسیر رشد بیشتر، از جمله الزامات مالی لازم. شورای مالی فوربس سازمانی است که فقط برای مدیران در شرکت های موفق حسابداری، برنامه ریزی مالی و مدیریت ثروت دعوت می شود. آیا واجد شرایط هستم؟

راهنمای خرید ...
ما را در سایت راهنمای خرید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرید خدا moridkhoda بازدید : 184 تاريخ : چهارشنبه 4 اسفند 1400 ساعت: 7:48

شرکت‌ها مدت‌هاست که در جست‌وجوی رشد پایدار و سودآور درگیر رقابت رودررو بوده‌اند. آنها برای مزیت رقابتی مبارزه کرده اند، بر سر سهم بازار و برای تمایز مبارزه کرده اند. با این حال، در صنایع پر ازدحام امروزی، رقابت رودررو نتیجه ای جز اقیانوس قرمز خونین رقبا ندارد که بر سر یک استخر کوچک سود که مشخصه آن افزایش سطوح کالایی شدن است، درگیر می شوند. در حالی که بیشتر شرکت ها در چنین اقیانوس های قرمزی رقابت می کنند، آیا این استراتژی احتمالاً رشد سودآوری را برای آینده ایجاد می کند؟

INSEAD Blue Ocean Strategy دیدگاه جدیدی در مورد تدوین و اجرای استراتژی به شما ارائه می دهد. در مفاهیم، ​​ابزارها و چارچوب‌های استراتژی اقیانوس آبی غوطه‌ور شوید و شروع به ایجاد «اقیانوس‌های آبی» از فضای بازار بی‌رقیب کنید تا به شما کمک کند رقابت را بی‌ربط کنید. شما بینش های کلیدی در مورد چگونگی تکمیل این مفاهیم و فراتر رفتن از رویکردهای سنتی استراتژی به دست خواهید آورد. همچنین تاکید زیادی بر یادگیری نحوه به کارگیری مفاهیم، ​​ابزارها و چارچوب‌های استراتژی اقیانوس آبی در موقعیت‌های واقعی کسب‌وکار وجود دارد تا به کسب‌وکار شما کمک کند از رقابت جدا شده و به رشد قوی و سودآور دست یابد.

بخش مهمی از این برنامه فرصتی است که شما می توانید بلافاصله شروع به استفاده از استراتژی اقیانوس آبی برای تجزیه و تحلیل چالش های استراتژیک سازمان خود کنید. به‌علاوه، وقتی سایر شرکت‌کنندگان در جستجوی اقیانوس آبی خود برای غنی‌سازی تجربه یادگیری هستند، بازخورد و ایده‌هایی را ارائه می‌کنید.

چگونه از این استراتژی سود می برید

یک چارچوب جدید برای طراحی و اجرای استراتژی به دست آورید. درک عمیقی از ابزارها و مفاهیم استراتژی اقیانوس آبی که در INSEAD توسعه یافته است، به دست آورید.

به سازمان خود انگیزه دهید بیاموزید که چگونه همکاران خود را در فرآیند استراتژی اقیانوس آبی مشارکت دهید. یک برنامه عملی ایجاد کنید. شروع به توسعه استراتژی اقیانوس آبی برای سازمان خود کنید تا از طریق «نوآوری ارزش»، به دنبال تمایز و هزینه کم از رقابت جدا شوید.

مشخصات شرکت کننده

این برنامه به ویژه برای کسانی که به دنبال خروج از "اقیانوس سرخ" سنتی رقابت و ایجاد رشد سودآور قوی برای سازمان خود در بازارهای موجود و جدید هستند، مرتبط است.

برای مدیران ارشد، صاحبان کسب و کار، رؤسای استراتژی یا مدیران اجرایی از سطوح میانی تا سطوح بالای مدیریتی که مستقیماً در توسعه محصولات و خدمات جدید دخیل هستند، سودمند خواهد بود.

در حالی که از درخواست‌های فردی استقبال می‌شود، شرکت‌کنندگان تشویق می‌شوند تا با همکاران (حداکثر شش نفر) در برنامه شرکت کنند تا در مسائلی که بر سازمانشان تأثیر می‌گذارد پیشرفت بیشتری داشته باشند و راه را برای ایجاد یک استراتژی اقیانوس آبی در بازگشت به دفتر هموار کنند.

این برنامه برای گواهینامه INSEAD در مدیریت جهانی واجد شرایط است.

کدام برنامه استراتژی برای شما مناسب است؟

ما انواع برنامه‌های استراتژی را ارائه می‌دهیم که برای تجهیز رهبران کسب‌وکار به مهارت‌های تفکر استراتژیک دقیق برای کشف فرصت‌ها برای ایجاد و کسب ارزش طراحی شده‌اند. شبکه مقایسه زیر را مشاهده کنید تا دریابید کدام برنامه استراتژی به بهترین وجه با نیازهای شما مطابقت دارد.

راهنمای خرید ...
ما را در سایت راهنمای خرید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرید خدا moridkhoda بازدید : 185 تاريخ : چهارشنبه 4 اسفند 1400 ساعت: 7:26

بسته به اندازه و ماهیت کسب و کار شما، استراتژی برند شما ممکن است نیاز به اجزای مختلفی داشته باشد. فرآیند استراتژی برندی که ما با Factorion، یک مشاور صنعت هوشمند در هلند طی کردیم، بسیار متفاوت از فرآیندهایی است که شرکت های Fortune 100 ممکن است با استراتژیست های خود طی کنند.

با در نظر گرفتن این موضوع، در اینجا چیزهایی وجود دارد که ما همیشه در فرآیند استراتژی برند که با مشتریان انجام می دهیم، لحاظ می کنیم.

1. ارزش های اصلی

اینها باورهایی هستند که به هر کاری که انجام می دهید اطلاع می دهند. آنها در وهله اول دلیلی هستند که شما در تجارت هستید (فراتر از کسب درآمد).

ارزش های اصلی شما به شدت تحت تاثیر ارزش های بنیانگذار/رهبر شرکت است و بعید است که هرگز تغییر کنند. اگر استیو جابز نبود، اپل اپل نمی‌شد (و هر چه تیم کوک از ارزش‌های استیو جاب در طراحی و نوآوری محصول دور شود، برای برند اپل بدتر می‌شد).

2. بیانیه موقعیت استراتژیک

IKEA به عنوان تولید کننده مبلمان ارزان قیمت و در عین حال امروزی قرار دارد. رالف لورن به عنوان یک برند ممتاز برای مد پیشتاز شناخته می شود. Abercrombie & Fitch به‌عنوان یک مارک مد پیشرو (و کمی خوش‌تیپ) برای افراد جوان و خوش‌قیافه شناخته می‌شود.

چگونه می خواهید خود را در ذهن مشتریان خود قرار دهید؟ اگر ندانید کجا را هدف بگیرید نمی توانید به هدفی بزنید. در Cult Method، ما تحقیقات رقابتی را برای شناسایی فرصت های بالقوه برای بیانیه موقعیت دقیق تر انجام می دهیم.

3. نمایه(های) مشتری ایده آل

سعی دارید چه کسانی را جذب کسب و کار خود کنید؟ اگر سعی کنید برای همه چیزی باشید، به زودی توسط مشتریان فراموش خواهید شد.

مخاطبان هدف شما باید متمرکز بر لیزر باشند. خوانندگان آمریکایی با Trader Joe (یک خواربار فروشی زنجیره ای) آشنا هستند. مشتری ایده آل آنها "یک دانشجوی دکترای بیکار ... با ذوق اکتسابی و نه بخشی از فرهنگ تلویزیونی انبوه، و شاید یک شراب خوار" است. (Joe Coulombe، بنیانگذار Trader Joe's، نوامبر 1986 - منبع)

در حال حاضر، در طرح کلان، ممکن است این تعداد دانشجوی دکتری بیکار در اطراف وجود نداشته باشد. اما دانشجوی دکترای بیکار بخش بسیار واقعی و بزرگی از بازار را در خود جای داده است: افراد تحصیل کرده و آگاه به هزینه که کیفیت را با قیمت مقرون به صرفه می خواهند.

4. وعده برند

وقتی ارزش‌های برند، موقعیت استراتژیک و شخصیت‌های ایده‌آل مشتری را بدانید، توسعه وعده‌های برندتان آسان می‌شود. وعده برند پیامی است که با مخاطب هدف شما صحبت می کند. به آن‌ها می‌گوید وقتی با برند شما تعامل دارند چه انتظاری داشته باشند. یک وعده برند خوب ساده، معتبر، متفاوت، مرتبط و الهام بخش است. به عنوان مثال، وعده نام تجاری نایک این است: "اوردن الهام و نوآوری برای هر ورزشکار * در جهان." ستاره نشان می دهد که اگر بدنی دارید، یک ورزشکار هستید.

5. ظاهر و احساس هویت برند شما

همه ما می دانیم که طراحی عالی و کپی رایتینگ قوی چه تفاوتی می تواند در موفقیت یک شرکت یا محصول ایجاد کند. به عنوان انسان، ما به چیزهای زیبا کشیده می شویم. یک استراتژی خوب می تواند بیان خلاقانه هویت برند شما را راهنمایی کند تا مطمئن شود که با اهداف موقعیت یابی شما و سلیقه مشتریان ایده آل شما همسو هستند.

6. اولویت بندی نقاط تماس برند و عوامل آگاهی

نقاط تماس برند شما هر نقطه تماس بین کسب و کار شما و مصرف کنندگان است. آنها می توانند شامل وب سایت بازاریابی، خبرنامه ایمیل، حساب های رسانه های اجتماعی، فروشگاه های آجری، خطوط پشتیبانی مشتری و بسته بندی محصول شما باشند

یک استراتژی برند خوب به شما کمک می کند تا بر روی مهمترین نقاط تماس با بازده بالا تمرکز کنید تا از گسترش بیش از حد سازمان خود جلوگیری کنید.

7. صدا و لحن نام تجاری شما، و همچنین پیام های خاص

استراتژی برند شما علاوه بر تعریف اینکه روی چه نقاط تماسی باید تمرکز کنید، باید حداقل چارچوبی آزاد در مورد نحوه برقراری ارتباط شما ارائه دهد (مثلاً آیا لحن شما سرگرم کننده است یا جدی؟).

شرکت مشاوره مدیریت غزال ارائه‌دهنده خدمات ایمیل دستورالعمل‌های عمیقی دارد که تضمین می‌کند ارتباطات آن‌ها هم سازگار و هم با استراتژی برندشان هماهنگ است. مثلا:

با استفاده از طنز بی‌نظیر و صدای محاوره‌ای، با زبان بازی می‌کنیم تا کار [مشتریان] را شاد کنیم. ما ظریف را به پر سر و صدا، مزاحم را به مسخره ترجیح می دهیم. ما خودمان را خیلی جدی نمی گیریم.

راهنمای خرید ...
ما را در سایت راهنمای خرید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرید خدا moridkhoda بازدید : 172 تاريخ : چهارشنبه 4 اسفند 1400 ساعت: 6:50